شعر مراسم باشکوه نماز عید سعید فطر، در مصلای امام خمینی منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز اصفهان؛ پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR شعری را که در مراسم باشکوه نماز عید سعید فطر، در مصلای امام خمینی تهران خوانده شد را منتشر کرد. در ابتدای این مراسم و پیش از اقامه نماز ، میثم مطیعی مداح اهلبیت (علیهمالسلام) اشعاری را در وصف ماه مبارک رمضان و دیگر مسائل اخلاقی و سیاسی قرائت کرد.
آمدی و دل ما بردی و رفتی ای ماه! با تو خوش بود سحرهای «بِکَ یا الله» [۱]
چه سحرها، چه سحرهای خوشی بود و گذشت چه خبرها، چه سفرهای خوشی بود و گذشت
نظر لطف خدا بود که افتاد به ما تشنگی، فرصت سیراب شدن داد به ما
یاد جوع و عطشِ روز قیامت کردیم یاد ظهر عطشافروز قیامت کردیم [۲]
گفته بودم دل من! ماه شو و روشن شو رمضان است، ز مَنها بگُذر، ایمَن شو
به خدا چلّه عشق است همین سیروزه میتوان بار سفر بست همین سیروزه
گفته بودم که فقط چند سحر فرصت هست چند بار ای دل من! بغض تو این ماه شکست؟
روزیات شد سفری در دل شب، با مولا؟ سفری تا سحرِ «فُزْتُ وَ رَبّ» با مولا؟ [۳]
تشنگی ذکر لب ما شده بود این یکماه روزه شد روضه لبهای اباعبدالله
سوختیم آه به یاد لب عطشان حسین یاد لبهای ترکخورده طفلان حسین
ای خوشا آنکه سبکبار به عید آمده است آنکه با وعده دیدار به عید آمده است
آنکه عیدانه ز لبخند امامش دارد چشم بر آمدن ماه تمامش دارد
تو عزیز دوجهانی و فقیریم، فقیر یوسفا «أَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ»، تو ما را بپذیر [۴]
نوبهارا! دل پرخون چمن را دریاب روزهداران فلسطین و یمن را دریاب
طاقت امت جدّت به خدا طاق شده آه خونینجگران، شعله آفاق شده
کاش آیینه دل، مات جمال تو شود عید ما رؤیت ابروی هلال تو شود
مادران شهدا! عید مبارک باشد ای خوشا صبر شما، عید مبارک باشد
همسران شهدا! همسفران شهدا! عید شد، میرسد از فاطمه عیدی به شما
موسم بندگی یار مبارک باشد مردم ای مردم بیدار! مبارک باشد
مردم ما دلشان صبر زلالی دارد سفره کوچکشان نان حلالی دارد
همه هستند اگر نوبت ایثار شود پای کارند اگر موسم پیکار شود
گلهمندند ولی حُجب و حیایی دارند مردم ما چه گذشتی، چه وفایی دارند
ای نشسته صف اول! صف ایثار آنجاست آن سوی «نرده»... ببین... لذت دیدار آنجاست
نکند «نرده» میان تو و مردم باشد دردِ دلها پسِ این فاصلهها گُم باشد
دوستان! صدق و صفای دهه شصت چه شد؟ راستی حال و هوای دهه شصت چه شد؟ [۶]
آن مدیران جوانی که جهادی بودند بیتکلّف، ز همین مردم عادی بودند
شور آن شعله مگویید که خاموش شده «اختلاس» آمده، «اخلاص» فراموش شده
ای نشسته صف اول! به عدالت برخیز مانده بر شانه تو بار امانت برخیز
عَلم داد برافراز، که ملت هستند دل به شاهینِ ترازوی عدالت بستند
همتت قطع ید دانه دُرشتان باشد وای اگر دزدی از این قافله آسان باشد
وای اگر توصیه و نامه پذیرد قاضی داد و بیداد اگر رشوه بگیرد قاضی
شکر کن، اینهمه نعمت نرود از دستت قدر دان، فرصت خدمت نرود از دستت
صف اول، صف خدمت، صف مردمداری یک نفر نیست مخاطب، همه هستند آری
گر به یک نقد رود صبر و قرارت از دست صف اول منشین، بین جماعت جا هست
سعی کن در سعه صدر شوی پیشقدم رهبری گفت که من نیز صف اولیام [۷]
گوش کن قصه پرغصه بیکاران را شِکوه کارگران و کامیونداران را
چه شده ارز؟ که ماتاند همه تاجرها نرخ مسکن چه شد؟ آه از دل مستأجرها
کاش آرام کنیم این نگرانیها را سعی ما سد کند این موج گرانیها را
معدن رنج، دل کارگران است هنوز چشم مردم به عدالت، نگران است هنوز
سنگر توست همین میز و امیدی ست به تو آن سوی میزِ تو چشمان شهیدی ست به تو
گره ار وا نکنی خود گره کار مباش برنمیداری اگر بار کسی، بار مباش
عید شد، آمدن عید مبارک بادت وان مواعید که کردی، نرود از یادت [۸]
عید رسوا شدن دشمن پیمانشکن است روز یکدل شدن و جشن خروش وطن است
شد عیان بر همه دنیا که چهل سال چرا بود ورد لب ما، مرگ به تو آمریکا...
چند روزی به تو و عهد تو دادیم زمان چند روزی محک تجربه آمد به میان
تا سیهروی شود هر که در او غش باشد تا سیهروی شود هر که دُروغش باشد [۹]
هان! مپندار که پیمانشکنی آسان است نقض این عهد میندیش که بیتاوان است
پنجه در پنجه مشو روبهکا! با شیران آن که با آن طرفی، جان جهان است: ایران
یکشبه بر طمع خام شما پایان داد موشک ما که در آفاق شما جولان داد
پشت گوشت بنویس این سخن، این سیلی را که یکی گر بزنی، میخوری از ما ده تا [۱۰]
شریانهای حیاتی جهان در کف ماست تنگه هرمز و دریای عمان در کف ماست
صبر کن روز پریشان شدنت نزدیک است لحظه سخت پشیمان شدنت نزدیک است
قفل تعلیق به امید خدا میشکنیم هرچه زنجیر کشیدی همه را میشکنیم
چرخه هستهای از نو به تکاپو افتد آب رفته همه باز آید و در جو افتد
دست تو رو شد و شرّت کم و ننگت افزون پنجه از دستکش مخملیات زد بیرون [۱۱]
شرّ تو از سرمان کم شده حمداً لله دشمنیهات مسلم شده حمداً لله
دولت ما شده هشیارتر، إنشاءالله مجلس ما شده بیدارتر، إنشاءالله
دل به لبخند که بستیم؟ خدایا! توببخش پای عهد که نشستیم؟ خدایا! توببخش
حیف از آن سعی و از آن آمدن و رفتنها که شده با لگد بوالهوسی باد هوا
دشمن است او، چه سگ زرد و چه روباه سیاه دشمن است او، چه دموکرات و چه جمهوریخواه
باید این تجربه در «مدرسه تدریس» شود سند محکم بدعهدی ابلیس شود
دل به لبخند که بستیم، عدو غدار است وقت اظهار«اَشداءُ علی الکُفار» است
پس اگر ذکر تبرای کسی گشته قضا حال فریاد کند مرگ بر آمریکا را...
گفته بودند که امضای فلان تضمین است نه فلان ماند و نه امضاش، حقیقت این است [۱۲]
زان هیاهو چه به جا مانده به غیر از اسمش جسدی مانده ز برجام و ز روح و جسمش
بوی فاسدشدنش نیز بلند است بلند اُدکلنهای اروپایی اگر بگذارند
اُدکلنهای اروپایی بیخاصیتی که ندارند به جز گیج شدن منفعتی
این اروپا مگر آن نیست که در سعدآباد بست پیمان و بلافاصله دادش بر باد؟
ترس و ترساندنِ از جنگ غلط بود غلط ترس، دروازه به تحریم گشودهست فقط [۱۳]
مشکلی نیست که با همّت ما حل نشود کارها کاش به برجام معطّل نشود
آنچه باعث شده تحریم شود طاقتسوز اقتصادیست که وابسته به نفت است هنوز
نفت ما جوهر امضا شدن تحریم است نفت ما خونِ دمادم به تن تحریم است
تکیه بر همت خود کن که فرج خواهد شد ما برآنیم که تحریم، فلج خواهد شد
پشت سر لشکر فرعون و مقابل، دریاست ذرهای ترس به دل راه مده، حق با ماست
نیل اگر هست عصا در کف موسا هم هست مژده «إِنَّ مَعِیَ رَبِّی» آقا هم هست [۱۴]
باتوام ای سند جعلی باران دیده! موریانهزده! طومارِ به هم پیچیده!
ای به هر جنگ جهان، نحسی راه تو دلیل ننگ بادا به تو و مرگ به تو اسرائیل
ای که از عمر تو جز بیست خزان برجا نیست حرص بیهوده نخور، نام تو در فردا نیست
از سوی کرب و بلا عازم راه قدسیم روز پیکار همه عضو سپاه قدسیم
قدس ای قدس! پی یاری تو از همه سو میرسد لشکر پیروز "رِجالٌ صَدَقوا"
میرسیم از ری و بلخ و نجف و شام و حجاز صف به صف تا که بخوانیم به صحن تو نماز
مژده ای قدس که آیات رهایی با ماست بزن ای قلب فلسطین که صدایت زیباست
رود، آن نیست که سنگی به رهش سد نشود رود، آن است که در راه مردّد نشود
چشم این رود چهلساله به دریاست هنوز یک جهان، نهر دعا پشت سر ماست هنوز
اولین بارقه صبح سپید است امید نفس زخمی جانباز و شهید است امید
دشمنانی که گرفتند شهید از من و تو وای از آن دم که بگیرند امید از من و تو
دل ما مانده به پیروزی فردا روشن دل ما روشن و راه حججیها روشن
پینوشتها: ۱. بخشی از دعای قرآن به سر گرفتن در شبهای قدر ۲. اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَطَشَهُ. با گرسنگی و تشنگی روزه به یاد گرسنگی و تشنگی روز قیامت باشید. عیون أخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ۱ ص ۲۹۵ ۳. «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة» کلامی است از امام علی(ع) به معنای «قسم به خداى کعبه، رستگار شدم» که پس از ضربت خوردن بر زبان آورده است. عالمان مختلفی از شیعه مانند سید رضی، ابن شهر آشوب و از اهل سنت مانند ابن اثیر و بلاذری این کلام را نقل کردهاند. تعداد اندکی از منابع متأخر تعبیر «فزت برب الکعبة» را نقل کردهاند. ۴. فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قالُوا یا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ ﴿یوسف، ۸۸﴾ پس هنگامى که (مجدداً) بر یوسف وارد شدند، گفتند: اى عزیز! قحطى، ما و خاندان ما را فراگرفته و (براى خرید گندم) بهاى اندکى با خود آوردهایم. ۵. قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا ﴿شمس، ۹﴾ به راستى رستگار شد، آن کس که نفس خود را تزکیه کرد. ۶. دهۀ شصت یعنی دهۀ اوّل پیروزی انقلاب و دهۀ حیات بابرکت امام بزرگوار. برادران و خواهران عزیز! دهۀ شصت، یک دهۀ مظلوم است؛ دهۀ تعیینکنندۀ در سرنوشت ایران و ایرانی، دههی فوقالعاده مهم و حسّاس و درعین حال ناشناخته و اخیراً بهوسیلۀ برخی از بلندگوها و صاحبان بلندگوها مورد تهاجم؛ دهۀ شصت را مورد تهاجم قرار میدهند. دهۀ شصت، دهۀ آزمونهای بزرگ و دهۀ پیروزیهای بزرگ است. بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیست و هشتمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی (رحمهالله)، در تاریخ ۱۴/۳/۱۳۹۶. ۷. خود بنده هم صف اوّلی هستم. صف اوّل یک نفر نیست که؛ ما، هم مدعى بودیم و هم صف اوّلى. در آن شعر هم هست: «ما مدعیان صف اول بودیم»، ولی معلوم شد خبرها جای دیگری است؛ دیگرانی را بردند و ماها جا ماندیم. هیچ خسته نشوید. اگر بنای بر خستهشدن بود آنهایی که قبل از انقلاب زندان رفتند و کتک خوردند و تبعید شدند باید خسته میشدند. دیدار رهبر انقلاب با مداحان مراسم سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین، در تاریخ ۹/۷/۱۳۹۶، به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان. ۸. ساقیا آمدن عید مبارک بادت / وان مواعید که کردی مرواد از یادت. مطلع غزل شمارۀ ۱۸ دیوان حافظ. ۹. خوش بود گر محک تجربه آید به میان / تا سیهروی شود هر که دَرو غش باشد. بیتی از غزل شمارۀ ۱۵۹ دیوان حافظ. مصرع دوم را برخی به غیر از «در او غش» (ناصافی در آن) به صورت «دُروغش» (او را ناراستی) نیز خواندهاند. ۱۰. امروز جوانان ما توانستهاند به قدرت موشکی اوّل منطقه تبدیل بشوند. دشمن میداند که اگر یکی بزند، ده تا میخورَد. پس موشک، مایۀ امنیّت و نقطۀ قوّت است. ببینید؛ دشمن روی مسئلۀ موشکی متمرکز میشود. عدّهای هم متأسّفانه در داخل با دشمن همصدا میشوند که «آقا چه فایدهای دارد؟» بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیست و نهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) در تاریخ ۱۳/۳/۱۳۹۷ ۱۱. میگویند ما به سمت ایران دست دراز کردیم. خُب، این چه جور دستی است؟ اگر دستی دراز شده باشد که یک دستکش مخمل رویش باشد، اما زیرش یک دست چدنی باشد، این هیچ معنای خوبی ندارد. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار زائران و مجاوران بارگاه حضرت علیبنموسی الرضا(ع)، در تاریخ ۱/۱/۱۳۸۸. ۱۲. جان کری، وزیر امور خارجۀ آمریکا تعهد داده است که مصوبۀ جدید سنا بر اجرای برجام تأثیر نخواهد گذاشت و نامۀ وزیر امور خارجۀ آمریکا تضمینکنندۀ اجرای برجام در مسیر اصلی آن است. گفتگوی زندۀ عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجۀ کشور، با شبکۀ یک سیمای جمهوری اسلامی ایران، در تاریخ ۳۰/۸/۱۳۹۴ ۱۳. گاهی میشنویم و در گذشته شنفتهایم که بعضیها فرض کنید گفتهاند «ما که آمدیم مسئولیّت پیدا کردیم، توانستیم سایۀ جنگ را از سر کشور [برداریم]»؛ نه، این حرفها، حرفهای درستی نیست؛ از بنده بشنوید، آنچه سایۀ جنگ را، سایۀ تعرّض دشمن را در طول این سالهای متمادی از سر این کشور رفع کرده، حضور مردم بوده است. بیانات در دیدار کارگران، به مناسبت روز کار و کارگر، در تاریخ ۱۰/۲/۱۳۹۶. ۱۴. قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿شعراء، ۶۲﴾ (موسى به آنان) گفت: چنین نیست، قطعاً پروردگارم با من است و مرا هدایت خواهد کرد. وقتی که این دو جمعیت به حدی رسیدند که دیگر همدیگر را از دور میدیدند، یعنی اینها میدیدند که آنها دارند میآیند، آنها هم اینها را میدیدند؛ قالَ اصحبُ موسی اِنا لَمُدرَکون، پدرمان در آمد، از دست رفتیم؛ قالَ کَلّا اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین؛ ببینید این درس است: با خدا باشید، خدای متعال مگر وامیگذارد بندهای را که با او باشد؟ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، در تاریخ ۱۵/۱۲/۱۳۹۲