به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما مرکز خوزستان، این بار قدم گذاشتم به دنیایی آمیخته از خیال و واقعیت، دنیایی پر از رمز و راز، دنیایی که گویی ساکت است، اما نهفته از هزاران حرف نگفته،
دنیای عروسکها ...
عروسکهایی که از گذشته سفر کرده و به حال آمده اند و سفیر مهربانی و فرهنگ و آداب و رسوم آن سرزمین اند. لِیلیک، دومایک، بِی، بِیگک، بِیگک لیلی، بازبازک لیلی، لعبه تنها بخشی از نامهای این عروسک هاست.
چند سالیست احیای عروسکهای بومی مورد توجه بعضی از بانوان ایرانی قرار گرفته که استان خوزستان هم از این هنر بی نصیب نمانده است.
بِی و بِیک سنگ صبور عروسهای دزفولی
آوازه عروسک بِی که قدمتی دیرینه دارد من را مشتاق کرد تا ابتدای امر راهی شمال استان و شهرستان دزفول که پیشینهای کهن و تاریخ و فرهنگ برجستهای دارد شوم.
بعد از پرس و جویی نیم ساعته توانستم خانه خانم پویان نسب احیا کننده عروسک بِی را بیابم و مهمان این خانه شوم.
انتظار نداشتم با خانم جوانی روبرو شوم و این سوال در ذهنم شکل گرفت که چگونه این خانم جوان توانسته عروسکی قدیمی را احیا کند؛ و از ایشان درباره شکل گرفتن ایده احیای عروسک پرسیدم.
بهناز پویان نسب میگوید: حدود ۴۰ سال پیش مادربزرگم برای خاله ام درست کرده بود، من توانستم ۴ سبک از این عروسکها را پیدا کنم که یکی از اینها را خودم احیا کردم، یک مورد دیگر هم هست که چهره اش شبیه عروسکهای خودم است، ولی از این خیلی بزرگ ترمی باشد که نمونه اش را در تهران پیدا کردم و در حال بازسازی آن هستم.
نمونه سوم که بدنش چوبی است و چند خانواده برایم توصیفش کردند و یک نفر هم برایم ساخت و به این ترتیب پیدایش کردم، و نمونه آخر ساختارش کاملا شبیه ساختار همین عروسکی است که خودم احیا کردم، ولی با چهرهای متفاوت.
پویان نسب درباره فلسفه نام عروسک میگوید: این عروسکها هم به بِی مشهورند هم بِیک. درواقع بِی یعنی عروس و بِیک یعنی عروسک.
در قدیم این عروسکها را برای جهاز عروس درست میکردند و به همراه او راهی خانه بخت میکردند و این عروسک به نوعی سنگ صبور تازه عروسان بود.
عروسکهای دزفولی به کشورهای خارجی سفر میکنند
او در مورد فروش این عروسکها میگوید: بیشتر به خارج از استان میفرستم، در واقع حافظه تاریخی مادرها و مادربزرگهای دزفولی با دیدن این عروسکها برگشته و خودشان برای نوهها درست میکنند.
مشتریهایی در خارج از کشور همانند آلمان، کویت، آمریکا و کانادا هم داشتم.
- غربیها برای عروسک باربی سالهاست که در حال تبلیغ و رسانهای کردن این محصول به عنوان یک کالای تجاری اند. ما هم میتوانیم برای این عروسکهای بومی که بُعد فرهنگی و ملی دارند تبلیغ کنیم و حتی از طریق مدارس و دروس حرفه و فن به بچهها آموزش دهیم تا هم با فرهنگ و عروسک بومی و منطقهای خودشان آشنا شوند و هم این عروسک نسل به نسل آموزش داده شود و به آیندگان برسد.
درنهایت خبر خوبی که خانم پویان نسب برایمان داشتند این بود که این عروسکها به زودی قرار است ثبت ملی شوند.
بِیگک هندیجانی
با شنیدن حکایت عروسکها از زبان خانم پویان نسب، مشتاق شنیدن دیگر حکایتها از دیگر مناطق استان شدم و بدین ترتیب به هندیجان سفر کردم.
شهری تاریخی با قدمتی بیش از ۳ هزار سال، وجود اصطلاحات تاریخی و آیینهای نمادین در این شهر نشان دهنده گذشته فرهنگی غنی و پربار آن میباشد.
به دلیل وجود کرونا و بیماری قلبی همسر خانم منصوری مهمان خانم موسوی دختر این بانوی احیاکننده عروسکها شدم.
دختری که زمینه احیای این عروسکها را برای مادر ایجاد کرد.
حال بشنویم حکایت بِیگک هندیجانی را...
خانم موسوی بانوی احیاکننده عروسکهای هندیجانی میگوید: من بیش از ۱۳ سال است که کارمند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستم.
یکی از فعالیتهای کانون احیای پوشش، گویش و صنایع دستی بومی منطقه میباشد. قصه گویی از دیگر فعالیتهای در راس کانون قرار دارد که ما با رویکرد بومی سازی ویژه برنامههایی را با عنوان قصههای هندیجانی آغاز کردیم که در آن هم به پوشش پرداختیم و هم به گویش و هم به صنایع دستی که با حضور پدربزرگها و مادربزرگها کار رو پیش می بردیم.
این قصهها هربار من را به یک دریچهای میکشاند تا اینکه از طریق همین قصههای محلی با خانمی که روابط عمومی موزه عروسکها در اصفهان بودند آشنا شدم که از من در رابطه با عروسکهای محلی پرسیدن و اینکه آیا در منطقه ما همچین عروسکهایی وجود دارد.
مادرم برای ما و بچه هایم عروسک محلی درست میکرد، اما هیچ وقت به فکر عرضه این محصولات نیفتادیم و به این گونه این تلنگر دو سال پیش از سوی خانم متینی در ذهنم زده شد و برای اولین بار مادرم این عروسک را برای ایشان درست کرد. البته در شهرمان مادربزرگهای دیگری هم بودند که عروسک میساختند.
شروع به تحقیق کردم و در این بین با خانم احسانی اولین کسی که جرقه احیای عروسکهای بومی در ذهنش زده شد آشنا شدم و بعدها بیشتر جایگاه و روند حفظ اصالت این عروسکها را شناختم.
در تابستان گذشته نیز جشنوارهای مجازی و بین المللی با عنوان جشنواره نمایش عروسکی برگزار شد که عروسکهای مادر به عنوان هدیه و سفیر فرهنگی به ۹ کشور دنیا ارسال شد.
ساختار عروسک مطابق با اقلیم منطقه
زینب موسوی میافزاید: اسم عروسک ما هم بِیگک میباشد که علاوه بر این عروسک یک نمونه متحرک هم داریم که به آن بِیگک لیلی میگویند که البته بِیگک لیلی عروسک مشترک ۶ یا ۷ استان از جمله خوزستان، بوشهر، استان فارس، کهگیلویه و بویراحمد و لرستان و قسمتهایی از استان کرملن و سیستان و بلوچستان میباشد که در هر استان با توجه به المانهای آن منطقه پوشش و ساختار و اسم متفاوتی دارد.
در ساختار بِیگک هندیجانی از یک تکه شاخه نخل استفاده میشود که تطابق اقلیمی این عروسک را با شرایط آن منطقه نشان میدهد، که این تکه چوب به صورت یک خط عمود یا به صورت صلیب ساخته میشود و بدنه عروسک را شکل میدهد و بقیه کار با پارچه است که آن تکه چوب را میپوشاند.
بی چهره بودن عروسک محرکی برای رشد خلاقیت کودکان
خانم موسوی در مورد میزان پذیرش این عروسکها در میان بچهها میگوید: من فکر میکنم ما بزرگ ترها سلیقه بچه هایمان را در سالهای اخیر جهت دار کردیم، برای همین متاسفانه آنها یک عروسک تمام و کمال که همه فاکتورهای خوب و ایده آل را داشته باشد پذیرا هستند.
یکی از ویژگیهای خاصی که عروسکهای محلی ما دارا هستند بی چهره بودن آن است و این یک مزیت به شمار میآید، زیرا با دادن آن به بچهها میتوانیم از آنها بخواهیم که برایش با هر وسیلهای که دوست دارند چهره خلق کنند و این امر علاوه بر اینکه باعث رشد خلاقیت بچه میشود، عزت نفس او را نیز تقویت میکند، چون در ساخت وسیله بازیش نقش آفرینی داشته است.
بیشتر بخوانید : برگزاری جشنواره استانی نمایش عروسکی در اهواز
لِیلیک و دومایک عروسکهای ماهشهری
در مسیر برگشت از هندیجان به شهرستان ماهشهر رفتم تا با احیاکننده لِیلیک و دومایک آشنا شوم. خانم رفیع احیا کننده این عروسکها داستان تلخ کودکی اش را برایم تعریف کرد که در نهایت با ورود عروسک به زندگیش این تلخی شیرین میشود.
خانم مهرنوش رفیع میگوید: بچگی من مصادف شده بود با اوایل جنگ و از آنجایی که منزل ما در کنار منطقه نظامی بود همیشه صدای تیراندازی را در خانه مان میشنیدیم و زندگی مان با ترس و لرز و نگرانی همراه بود.
با خودم میگفتم این چیزهای رنگی که در آسمان میبینم خیلی قشنگ هستند پس چرا مردم میترسند و گریه میکنند و جیغ میزنند! با اولین بمباران ماهشهر که من حدودا ۵ سالم بود تا زمانی که ۱۳ سالم شُد کابوس از دست دادن مادرم به هنگام بمباران همه شب همراهم بود تا اینکه مادرم یک عروسک چوبی با لباس سفیدی که آلبالوهای قرمزی رویش بود برایم ساخت و این عروسک به نوعی اتفاق تازهای بود که آن کابوسها از ذهنم پاک شوند.
در سال ۹۶ بود که توسط رییس میراث فرهنگی ماهشهر با احیای این عروسکها آشنا شدم و از آنجا که علاقه من را برای احیای این نوع عروسک دیدند صفر تا صد کار را به من سپردند و من هم از مادربزرگ و خاله ام خواستم تا اولین لِیلیک را برایم بسازند و بدین گونه اولین لِیلیک ساخته شد.
به این عروسک هم لِیلیک میگویند هم بِیگک و از آنجا که ماهشهر چند ملیتی میباشد به هر دونام شناخته میشود و در واقع لیلی و لعبت ریشهای عربی دارند.
مهرنوش رفیع میگوید: بعد از اینکه اولین لِیلیک ساخته شد من در فضای مجازی فراخوان زدم که اگر طرح یا نمونهای قدیمی از لِیلیک دارید به من اطلاع دهید که خوشبختانه نمونه قدیمی حدودا ۶۰ سال پیش این عروسک در خانوادهای بهبهانی که از خان زادههای قدیمی ماهشهر بودند پیدا شد.
در واقع مادربزرگم نمونه کارگری و با جزییات کمتر را میساخت که من دو نمونه را با هم ترکیب کردم و عروسک لِیلیک را ساختم.
یک نمونه دیگر هم یکی از آشنایان برایم درست کرد که درواقع دومایک به معنی داماد کوچک بود. همچنین از طریق خانواده بهبهانی عروسک نوزاد را پیدا کردیم که من خودم اسمش را رودک گذاشتم و به این ترتیب کل عروسکها نمونه اش پیدا شد.
رفیع میافزاید: عروسکهای ما جز عروسکهای بی صورت هستند و این به خاطر این است که اقوام ایرانی در گذشته معتقد بودند که خالق تنها خداست. برای شکل صلیبی صورت عروسک هایم تا پارسال پاسخی پیدا نکردم، ولی با تحقیقاتی که انجام دادم ۶۰ تا ۷۰ درصد احتمال میدهم که مربوط به آیین مهرپرستی ایرانیان باستان و در واقع نشان خورشید و نماد خیر و برکت میباشد.
احیاکنندهها نیاز به حمایت بیشتری دارند
خانم رفیع از مشکلات شان نیز برایم گفت و اینکه این عروسکها خیلی مظلوم واقع شدند. او گفت: من مجموعه کاملی از عروسکهای احیا شده خوزستان را دارم و دلم میخواهد برای این مجموعه کامل نمایشگاهی برگزار کنم، اما نه کانون نه میراث فرهنگی هیچ کدام حمایتم نکردند؛ و این عروسکها اصلا جز صنایع دستی به حساب نمیآید.
میراث فرهنگی تنها در ثبت این عروسکها و تشکیل پرونده حمایت کردند، اما در معرفی این عروسکها به جامعه ومردم حمایتی از من به عنوان سازنده نکردند.
میتوانم بگویم بیشتر عروسکهای استان در مناطق کم برخوردار و حاشیه شهر احیا شده است؛ و مسلما باید این بانوان از لحاظ مالی تامین باشند تا بتوانند در این امر فعالیت کنند. مشکلاتی از این قبیل بسیار زیادند و من تنها از روی علاقه مشغول به این کار هستم.
عروسکها منبع خیر و برکتاین عروسکها برایم خیر و برکت زیادی داشتند به طوری که با فروش آنها توانستم بخشی از هزینه ساخت یک کتابخانه را در منطقهای محروم فراهم کنم و همچنین کمکهایی برای سیل زدهها و بچههای با بیماری خاص فراهم کردم.
اکنون در حال جمع آوری اطلاعات عروسکهای بومی استان خوزستان هستم که انشالله به همراه عروسکهایی که پیدا کردم به صورت کتاب عروسکهای بومی استان خوزستان چاپ شود؛ و اگر یک حامی پیدا کنم میخواهم موزه عروسکهای بومی را نیز در مرکز استان دایر کنم.
میراث فرهنگی برای علاقهمندان به احیای عروسک پرونده ثبت تشکیل میدهدقصه این عروسکهای زیبا، اما مظلوم قصه پرغصهای است که نشان میدهد مردم ما چشم شان زیباییها را به خوبی نمیبیند و غرق در زندگی مدرن امروزی شده اند.
برایم جای سوال بود که اداره میراث فرهنگی برای این میراث گرانبها که نشان دهنده هویت و اصالت مردمان یک سرزمین است و از دل مادران این مرزوبوم جوشیده چه اقدامی کرده است. به همین دلیل نزد کارشناس ثبت میراث ناملموس در این اداره رفتم.
خانم رضوی کارشناس ثبت میراث ناملموس میراث فرهنگی در این باره میگوید: ما در حال حاضر کسانی را که عللاقهمند به حفظ تاریخ گذشته عروسکها هستند پیدا میکنیم و راهکارهای لازم برای احیای این عروسکها را در اختیارشان میگذاریم و برایشان یک پرونده ثبتی تشکیل میدهیم.
همچنین سازمان مرکزی میراث فرهنگی در راستای حمایت از اسباب بازیها و عروسکهای بومی در نظر دارد تا کسانی که علاقهمند به فعالیت در این حوزه هستند را شناسایی کند وامکاناتی را جهت آموزش احیاکنندهها به مردم و همچنین جهت فروش این عروسکها به عنوان منبع درآمد فراهم کند تا از این طریق هم درآمدزایی کند هم کمک کند تا بخشی از خرده فرهنگها که کمرنگ شده و از بین رفته است دوباره به چرخه فرهنگ بومی برگردد.
عروسکهایی که هویت فرهنگی ما هستند، اما کد صنایع دستی ندارند اینکه چرا این میراث ارزشمند در حوزه صنایع دستی نمیگنجد ذهنم را مشغول کرده بود، به همین دلیل علت را از خانم رضوی جویا شدم. خانم رضوی میگوید: اداره صنایع دستی برای خودش اصول و تعاریفی دارد تا یک دانش را در این حوزه بگنجاند. عروسکهای بومی متاسفانه در این حوزه قرار نمیگیرد و درواقع کد صنایع دستی ندارد. شاید مهارت شان به شکل یک مهارت رسمی دانشهای دیگر نباشد، اما مطمئنا بخشی از هویت فرهنگی ما و کودکان مان هستند.
کارشناس ثبت میراث ناملموس میراث فرهنگی در ادامه میگوید: ما در اداره میراث فرهنگی همه تلاش مان را میکنیم تا این هنر اصیل حفظ شود و دست به دست به آیندگان برسد.
به گفته خانم رضوی: از کارهای ارزشمندی که درحال حاضر درحال انجام هست، گرفتن کد ملی برای این عروسکها و ثبت ملی آنها به عنوان یک اثر فرهنگی است. همچنین هرچند وقت نمایشگاه صنایع دستی و صنایع گردشگری برپا میکنیم و این اختیار به صنعتگرهایی که در این حوزه فعالیت میکند داده میشود تا در این نمایشگاهها غرفه بگیرند و محصولاتشان را علاوه بر اینکه معرفی میکنند به فروش برسانند.
خانم رضوی افزود: ما برای شروع و معرفی قدمهای خوبی برداشتیم، اما بعد از معرفی ما و رسانهای شدن این موضوع و اطلاع مردم مراکزی همچون کانون پرورش فکری کودکان و همچنین اداره آموزش و پرورش و فنی و حرفهای نیز میتوانند برای بهتر شناساندن آن به مردم و همچنین آموزش آن برای پویا ماندن این هنر بومی گامهایی بردارند.
قدمت تاریخی نامعلوم
از احیاکنندهها در رابطه با قدمت این عروسکها پرسیدم، اما به جواب دقیقی نرسیدم، برای همین از خانم رضوی که سررشتهای در این امور دارند دوباره سوالم را مطرح کردم که به گفته او: هر چیزی که در فرهنگ بومی ما قرار دارد، اما قابل لمس نیست میراث ناملموس نامیده میشود. به طور مثال برای یک بنای تاریخی میتوانیم با دیدن آجر آن و لمسش تشخیص دهیم که برای فلان منطقه یا فلان تپه است، یا اثر سفالی موجود در منطقهای نشان دهد که برای کدام دهه یا هزاره بوده است، اما در حوزه میراث ناملموس نمیتوانیم تاریخ دقیقی بیان کنیم و برای عروسکهای بومی تنها این زبان به زبان شدن از مادرها و مادربزرگها نشان دهنده ریشه تاریخی این اثر میباشد.
تلنگر احیای عروسکها از خوزستان زده شد
موضوع عروسکهای بومی برایم جذابیت خاصی پیدا کرد و کنجکاو شدم بدانم از ابتدا چگونه این تلنگر به خانم احسانی، یکی از برترین حامیان حفظ میراث عروسکی در کشور، که دغدغهمند طبیعت و فرهنگ میباشند زده شد و اکنون کار عروسکهای بومی تا کجا پیش رفته است، به همین دلیل تماس تلفنی با او برقرار کردم و با صدای گرم شان مهمان شنیدن حکایت عروسکها شدم.
خانم احسانی میگوید: ماجرا از اینجا شروع شد که در سال ۸۴ دوره آموزشی گردشگری در خوزستان برپا شد که من به عنوان مدرس در این دوره شرکت کرده بودم که در انتهای دوره خانمهای با محبت خوزستانی برایم از سوغاتی هایشان آوردند که در آن بین عروسک زیبایی هم وجود داشت و من از دیدن آن عروسک بسیار خوشحال شدم، اما به من گفتند که تا حالا کسی از دیدن این عروسکها اینقدر خوشحال نشده است و آنجا بود که با خودم عهد کردم که برای این عروسکها کاری انجام دهم.
در سال ۸۶ پروژهای در قشم برای حفظ لاک پشتهای پوزه عقابی داشتیم که در آنجا من از خانمهای محلی خواستم برایم عروسکهای بومی منطقه خودشان را بسازند که در نهایت در سال ۸۹ این عروسک بازآفرینی شد و برای اولین بار جشنواره عروسکهای بومی را در قشم راه انداختیم. تا اینکه در سال ۹۵ دوباره این داستان به خوزستان کشیده شد و شروع به احیای عروسک بومی منطقه شان کردند.
مداومت در احیا گام به گام پیش میرود
احسانی میگوید: هدف اصلی من در احیای عروسکهای بومی این است که مردم با هویت و اصالت شان آشتی کنند و فاصلهای که بین هویت و اصالت و خودشان آن هم به واسطه دنیای مدرن افتاده جبران شود. این عروسکها معیشت مکمل هستند و قرار است به عنوان یک سوغات فرهنگی عرضه شوند؛ و در واقع عروسکها جز هنرهای سنتی به حساب میآیند.
از خانم احسانی نظرشان را درباره تداوم این هنرپرسیدم.
به گفته او: کسانی که این عروسکها را میسازند دو دسته اند، یک دسته افرادی هستند که این عروسکها را تنها به عنوان منبع درآمد میسازند ودسته دوم افرادی هستند که از روی علاقه و درکنار زندگی شان و برای احیای فرهنگ منطقه خودشان دست به این کار زدند که مخاطب اصلی ما دسته دوم میباشند.
همه چی گام به گام پیش میرود، قبلا بخش زیادی از عروسکهای محلی از حافظه تاریخی فراموش شده بودند و قابل رویت نبودند. اگر به نمایشگاههای کارآفرینی بروید در عنوانهای نمایشگاه، عروسکهای بومی را مشاهده میکنید که در گذشته اصلا همچین چیزی وجود نداشت. گام اول شناسایی، حفظ و بازآفرینی است، گام بعدی بازارسازی و جلب توجه مردم میباشد.
هدف آغازین حفظ هویت اصلی
برقراری ارتباط بچهها با این عروسکها برایم دغدغهای بود که از خانم احسانی پرسیدم آیا برنامهای برای این موضوع دارند، به گفته او: در حال حاضر مخاطب عروسکها بزرگسالان، مادرها و معلمها هستند، کم کم بچهها مخاطب این عروسک میشوند که باید آن وقت برای آنها هم فکری کرد. ابتدا باید تا زمانی که مادربزرگها زنده اند از حافظه تاریخی شان استفاده کنیم و یک لایه تمام عروسکهای بومی ایران را کشف کنیم، سپس ثبت شان کنیم. نمونهها را داشته باشیم تا پژوهشگرها رویش کار انجام دهند، موزهها و کلکسیونرها نمونههایی از آنها را داشته باشند یعنی در آغاز کار باید هویت اصلی آنها را حفظ کنیم. گام بعدی میتواند پیدا کردن جایگزینی مناسب با حفظ هویت و اصالت برای بچهها باشد.
ارتباط با عروسکها تضمینی برای سلامت روان کودکبرای اینکه ببینم بچهها با چه مدل عروسکی ارتباط برقرار میکنند و عروسکها چقدر در شخصیت سازی کودک موثرند گفتگویی با آقای دکتر امین قربانی روانشناس ومشاور در این حوزه داشتم.
آقای قربانی میگوید: بازی با عروسکها تجربه جسمی، شناختی و محرکی به کودک میدهد ودرواقع مدل رفتاری کودک را با دنیای بیرون شکل میدهد. اینگونه بازیها در دو مدل ساختارمند و بدون ساختار خلاصه میشوند. بازیهای بدون ساختار بازیهایی است که والدین برای کودک خط و مشی تعیین نکردند و کودک به تنهایی سناریویی میچیند و طبق آن بازی میکند واتفاق خوبی که در این بازیها میافتد این است که باعث تقویت خلاقیت شده و توانمندی کلامی را افزایش میدهد و موضوع مهمتر اینکه بچه با عروسک میتواند هیجانش را تخلیه کند؛ و همه این عوامل سلامت روان کودک را در بزرگسالی در پی خواهد داشت.
امین قربانی افزود: نکته مهم دیگر موضوع نوازش میباشد. نوازش یکی از نیازهای ساختاری انسان است و کودکی که نوازش میکند و نوازش میبیند در بدنش اندورفین ترشح میشود و این باعث کاهش اضطراب شده و رشد کلامی و حرکتی بهتری خواهد داشت.
عروسکهای بومی تجسم صمیمیت مادردکتر قربانی روانشناس کودکان میگوید: در مورد ساختار عروسکها باید بگویم هرچه عروسک نرمتر و پشمینهتر باشد کودک از لمس آن احساس بهتری خواهد داشت.
عروسک میتواند بدنه چوبی داشته باشد، ولی پوشش پارچه باشد که آن بدنه خیلی لمس نشود و یا میتواند مفصل داشته باشد و بتواند دست و پایش را حرکت دهد. وقتی یک عروسک بومی یا محلی میسازند و لباس محلی به تنش میکند کودک در آن عروسک صمیمیت مادر را تجسم میکند و در واقع در مقوله جنس عروسک مساله اصلی این است که کودک بتواند احساس صمیمیت را تجربه کند.
تفکر روانشناسی ضامن ساخت عروسکهای هوشمندانهکاری که دنیای غرب میکند خیلی هوشمندانه است. آنها شخصیت اسطوره هایشان را در عروسک جاسازی میکنند تا هم کودک بتواند این اسطورهها را بشناسد و هم از لحاظ فرهنگی و بومی بر روی جامعه اثر میگذارند و هم آن را به کشورهای دیگر صادر میکنند. بچههای ما شناختی از شخصیتهایی همچون رستم، زال، سهراب و اسفندیار را ندارند، اما باربی، سوپرمن و مرد عنکبوتی را به خوبی میشناسند؛ و این هوشمندی غرب را میرساند، درواقع پشت صحنه تهیه هر محصول آنها تفکر روانشناسی وجود دارد.
دکتر قربانی میگوید: پیشنهاد من این است کسانی که کار احیای عروسکهای بومی را انجام میدهند مبانی روانشناسی را در آن پیاده کنند تا هم کودک با فرهنگ کهن مرز وبوم خود آشنا شود و هم میتوان با این عروسکها داستان درمانی کرده و سلامت روان کودکمان را تضمین کنیم.
حفظ هویت فرهنگی یک سرزمین همکاری همه جانبه را میطلبد
احساسها از قلب و دل و روح مردم و از یک حوزه جغرافیایی بیرون میآیند و در قالب عروسک خودشان را نشان میدهند.
عروسکها علی رغم اینکه به ظاهر بازیچه هستند درواقع یک فرهنگ را منتقل میکنند و مادرها با پوششهایی که برای عروسک انتخاب میکنند و با قصههایی که در کنارش برای بچهها تعریف میکنند راه و روش درست زندگی را به آنها آموزش میدهند، واینها نسل به نسل به آیندگان منتقل شده و هویت فرهنگی یک سرزمین حفظ خواهد شد.
میتوان با همکاری اداراتی همچون میراث فرهنگی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آموزش و پرورش، رسانهها، موزهها و دیگر سازمانها در آیندهای نه چندان دور به احیای همه این عروسکهای بومی و حفظ و نگهداری شان امیدوار بود و همچنین با صادر کردن آنها به کشورهای دیگر جهت معرفی فرهنگ غنی ایرانی قدم برداشت.
* خبرنگار و نویسنده : فاطمه کریمی