پخش زنده
امروز: -
رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار گفت: با توجه به اینکه در سه سال و نیم گذشته بازار سرمایه کاهش داشته، امیدواریم در آینده نزدیک شاهد جبران عقب افتادگی بورس باشیم و از هفته آینده دامنه نوسان و روند معاملات به حالت عادی بازمیگردد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مجید عشقی معاون وزیر و رئیس سازمان بورس در برنامه صف اول شبکه خبر برنامه های سازمان متبوعش را در سال ۱۴۰۳ برای تحقق اهداف از پیش تعیین شده و عملکرد سازمان بورس و اوراق بهادار در سالی که گذشت تشریح کرد.
مجری: مستحضر هستید که بازار سرمایه یکی از شریانهای اصلی تامین مالی در اقتصاد است به طوری که در یک سال اخیر حدود ۶۰۰ هزار میلیارد تومان تامین مالی شرکتها از مسیر این بازار اتفاق افتاده و با هدایت پساندازها به سمت مصارف و نیازهای سرمایهگذاری در بخشهای مولد اقتصاد میتواند به رشد اقتصادی هم کمک بکند، امسال هم بنابر شعار سال جهش تولید با مشارکت مردم این بازار مولد قطعاً ظرفیتهای بسیاری دارد که تحقق ببخشد شعار سال و برای جهش تولید و تامین مالی بنگاهها از بازار سرمایه اتفاقات مهمی را رقم بزند که علاوه بر طراحی و توسعه بازارهای نوین مالی بحث اعتماد سرمایهگذاران به این بازار هم بسیار حائز اهمیت است که این اعتماد باید برگردد به هر صورت امشب پیرامون این موضوع صحبت خواهیم کرد.
سوال: اگر موافق هستید به صورت کلی از برنامههای که برای سال ۱۴۰۳ تدارک دیدهاید شروع کنیم؟
عشقی: امیدوارم که سال پر خیر و برکتی همراه مردم عزیزمان باشد، سال ۱۴۰۲ تقریباً سال سختی برای بازار سرمایه بود به واسطه اتفاقاتی که افتاد در سال ۱۴۰۲ و سیاستهایی که در جهت کنترل تورم بحثهای مربوط به مضیقههایی که در خصوص انرژی داشتیم به شرکتها فشار آمد و محدودیتهایی برای شرکتها ایجاد شد و چند تا اتفاق دیگر که در ادامه سعی میکنم خیلی خلاصه بهشون اشاره کنم در کنار این ما در طول دو سال و نیم گذشته سعی کردهایم که بسترسازیهای لازم را برای آن مواردی که شما فرمودید؛ بحث جذب سرمایه توسط بخش مولد اقتصاد و از طرف دیگر ارائه خدمات به سهامداران و افرادی که مایل هستند در بازار سرمایه سرمایهگذاری کنند و یا خدمات ارائه بدهند خوب از سالهای گذشته درخواستهای متعددی برای صدور مجوزهای مختلف برای ارائه خدمات مالی وجود داشت که ما در دو سال و نیم گذشته سعی کردیم که تمام افرادی که در صف مجوزهای مربوط به ارائه خدمات مالی بودند چه کارگزاری و چه شرکتهای سبدگردان اینها را بررسی کنیم و جوابش را بدهیم.
ارائه ابزارهای لازم به بنگاه های اقتصادی برای تامین سرمایه
تقریبا الان این صفوف از بین رفته و ما تقریبا به صورت به روز این بررسیها و مجوزها را ارائه میکنیم که برای ارائه خدمات بهتر به سهامداران بود اگر یادمان باشد سال ۹۹ مخصوصاً سهامداران با مشکل جدی در گرفتن خدمات از شرکتهای کارگزاری و سبدگردانی مواجه بودند موضوع بعدی بحث ارائه ابزارهای لازم به بنگاههای اقتصادی برای تامین مالی بود که این هم مسیرش را هموار کردیم.
بحث سهامی عام پروژه برای مشارکت سهامداران خرد برای پروژههای بزرگ که این هم مسیرش هموار شد سال گذشته هم علی رغم اینکه ما تلاطمهایی در بازار سرمایه داشتیم دو نمونه نسبتا خوب و بزرگی داشتیم که شرکتها آمدند و تامین مالی کردند به صورت خرد و کاملاً در واقع مردم به صورت خرد حضور پیدا کردند یک نمونه شرکتی بود که ۱۰۰ هزار نفر آمدند در یک عرضه اولیه و شرکت سهامی آن پروژه شرکت کردند که انشاالله ماه بعد این به بهرهبرداری نهایی خواهد رسید و نمونه بعدی هم ۸۰ هزار نفر آمدند که این هم پروژهای است که تازه شروع شده و انشاالله با آن برنامهای که برایش دیده شده پیش خواهد رفت این بسترسازیها آماده شده و طبیعتاً بورس هم به خاطر ماهیتی که دارد.
سرمایه گذاری ۱۲ میلیون مستقیم و ۵۰ میلیون نفر غیر مستقیم در بورس
یکی از مصادیقی است که میتواند بحث شعار سال را محقق بکند بحث مشارکت مردم در بورس موضوعی است که سابقه تاریخی دارد و نزدیک به ۱۲ میلیون نفر به صورت مستقیم در بورس الان سرمایهگذاری کردهاند ۵۰ میلیون نفر از طریق سهام عدالت در بورس ذینفع هستند و بخش عمده سایر مردم هم از طریق صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی به نحوی در بورس مشارکت دارند.
اعتماد مردم به بورس به دلیل برخی تصمیمات مخدوش شد
برای اینکه این مشارکت ایجاد شود نیازمند اعتمادسازی هستیم اعتماد به بورس در سال ۹۹ و بعضاً بعضی از اتفاقاتی که بعداً هم افتاد در سال گذشته هم چند نمونه داشتیم مخدوش شده، ما این را بدون تعارف با سهامداران و مردم عزیز مطرح میکنیم این مخدوش شدن اعتماد سرمایهگذاران به دلیل تصمیماتی بوده که بدون در نظر گرفتن فضای بازار یک جمع کثیری از مردم دعوت شدند و آمدند وارد بازار شدند و این ورود نقدینگی بدون در نظر گرفتن گزینههای سرمایهگذاری بود و آن هم به صورت مستقیم مردم به صورت مستقیم آمدند و سهام خریدند یکی از مواردی که الان اتفاق افتاده بحث توسعه سرمایهگذاریهای غیر مستقیم است الان ما وقتی که به تابلو بازار مراجعه میکنیم فارغ از مثبت و یا منفی بودنش بیش از ۵۰ درصد معاملات روزانهای که ما روی تابلو میبینیم مربوط به صندوقهای سرمایهگذاری است یعنی مردم به جای اینکه بروند مستقیم سهام بخرند میآیند معاملاتشان را روی صندوقهای سرمایهگذاری متمرکز میکنند خوب این صندوقها، اولاً کارمزد معاملاتی شان خیلی پایینتر از سهام است، ثانیاً مدیریت این صندوقهای سرمایهگذاری توسط نهادهای حرفهای دارد انجام میشود و آن هیجاناتی که در سرمایهگذاریهای مستقیم به وجود میآید اینجا خیلی کمتر به وجود میآید، لذا اگر ما بتوانیم این سرمایهگذاریها را به همین آهنگی که آمدیم جلو به سمت سرمایهگذاریهای غیر مستقیم هدایت کنیم و از طریق این صندوقها و در واقع سبدگردانها منابع را هدایت کنیم به سمت سرمایهگذاری حالا این سرمایهگذاری ممکن است اوراق بهادار بازار بدهی باشد، یعنی اوراق صکوک اجاره، صکوک مرابعه یا صکوک متنوعی که در بازار داریم یا از طریق سهام توسط صندوقها این منابع منتقل میشود به پروژهها در واقع یا اوراق دولتی که هر ساله در بودجه هم دیده میشود و در بازار منتشر میشود و منافعش بین دارندگان واحدهای سرمایهگذاری صندوقها در واقع تقسیم میشود این در واقع یک بستری را فراهم میکند که دیگر سرمایهگذاران بدون دغدغه معاملات روزانه بتوانند این سرمایهگذاری را انجام بدهند حالا چه جوری این اعتمادسازی را ایجاد بکنیم یک الزاماتی دارد که حالا اگر میشود مختصر این را توضیح بدهم ببینید، ما اگر بخواهیم یک مقدار بدون تعارف هم صحبت بکنیم گاهاً تصمیماتی که در دستگاههای مختلف یا بخشهای مختلف اقتصادی گرفته میشود بدون در نظر گرفتن اثرات آن تصمیم بر سایر بخشها است.
به طور مثال ما وقتی نرخ سود بانکی را میآوریم روی ۳۰ درصد و یا بالاتر این یک اثراتی روی بازار سرمایه دارد اثراتی روی نرخ تامین مالی بنگاههای اقتصادی دارد اثراتی روی سیستم بانکی دارد این اثرات سال گذشته در بازار ما بسیار شدید بود یا در خصوص بخشنامههایی که یک دفعه ابلاغ میشود و عطف به ماسبق میشود سرمایهگذار آمده ۱۰ ماه تا ۱۱ ماه از سال با مفروضاتی سرمایهگذاری کرده سهام خرید سهام فروخته یک دفعه میآییم یک بخش نامهای میدهیم عطف به ماسبق میکنیم از اول سال هم اجرایش میکنیم این سرمایهگذار به نحوی غافلگیر میشود مشارکت مردم با غافلگیری مردم در واقع محقق نمیشود یعنی ما اگر میخواهیم مشارکت مردم را جلب کنیم در پروژههای سرمایهگذاری در سهامهای بورسی در سهامهای شرکتهای سهامی عام پروژه باید یک مفروضاتی داشته باشیم که تا انتهای دوره سرمایهگذاری به آنها پایبند باشیم.
تصدی گریهای دولتی عاملی برای کاهش جذابیت سرمایه گذاری
اگر پایبند نباشیم خوب معلوم است سرمایه گذاری که میخواهد انتخاب بکند بین گزینههای سرمایهگذاری اش میگوید این سهام یا بخش عمدهای از سهام به نحوی است که با یک بخشنامه ممکن است در هر مقطعی از سال تمام مفروضات من را زیر سوال ببرد سودآوری شرکت را کلاً زیر سوال ببرد، لذا نمیآید و سرمایهگذاری نمیکند سود بانکی روی ۳۰ درصد و ۳۵ درصد اگر باشد سرمایهگذاریهایی که به این نحو صورت میگیرد بسیار پایینتر از سود بانکی خواهد بود همراه با این ریسکهایی هم که وجود دارد، یک نکته بسیار مهم دیگر بحثی است که ریاست محترم جمهوری و حضرت آقا در صحبتهای متعددشان فرمودهاند بحث تصدیگری دولت و دخالت دستگاههای دولتی در مدیریت شرکتها است که این هم مخاطرات جدی برای شرکتها و برای سرمایهگذاری و امنیت سرمایهگذاری ایجاد میکند تغییرات ممتد مدیران در بنگاههای اقتصادی این هم موضوعی است که واقعاً ضربه جدی به بنگاهها میزند، یک مدیری میآید ۶ ماه یک سال طول میکشد با آن فضای آن شرکت آشنا شود تا بفهمد چه کار میکند.
ما شرکتهایی داریم که در دو سال گذشته سه بار تا ۴ بار در حد مدیرعامل عوض شده خوب این تغییرات قطعاً به ضرر شرکتها است سرمایهگذاری در این شرکتها مخاطرات خاص خودش را دارد بحث بعدی بحث نظامات حاکمیت شرکتی است که باید در شرکتها رعایت شود حاکمیت شرکتی خلاصه موضوعش این است که ما در شرکتها باید منافع تمام ذینفعان را رعایت کنیم در شرکتها گاهاً برخی از ذینفعان مثل دولت یا مدیران یا برخی سهامداران یا کارکنان حتی میآیند و منافعی بیشتر از آنچه که حق دارند مطالبه میکنند مثلاً یک دفعه یک عوارض خاصی نصب میشود توسط دستگاههای ناظر یا مدیران شرکت به نحوی عمل میکنند که منافع سهامداران به خطر میافتد معاملاتی میکنند که مشمول معاملات ماده ۱۲۹ و افراد مرتبط است و این منافع شرکت را از بین میبرد.
ما باید بحث رعایت مقررات حاکمیت شرکتی را در شرکتها خیلی جدی بگیریم تا بتوانیم اطمینان سهامدار را جلب کنیم که کسی که میآید در یک شرکتی سهام گذاری میکند چه سهامدار خرد و چه سهامدار عمده منافعش لحاظ میشود این رئوس در واقع موضوعاتی بود که حتماً لازم است که ما رعایت کنیم.
رتبه بندی شرکت ها در حاکمیت شرکتی از امسال
سوال: و برای اینها برنامهریزی صورت گرفته برای عملیاتی و اجرایی شدن و یا صرفاً بایدها و نبایدهایی است که خوب است که اتفاق بیفتد؟
عشقی: برخی از اینها دست سازمان بورس است مثل همین بحث حاکمیت شرکتی که ما برنامه جدی داریم که در سال ۱۴۰۳ هم شرکتها را از نظر دستورالعملهای حاکمیت شرکتی رتبهبندی کنیم اعلام کنیم به سهامداران چه سهامداران بالقوه که میخواهند سرمایهگذاری بکنند و چه سهامداران بالفعلی که همین الان سرمایهگذاری کردهاند آنها بدانند که این شرکتی که باهاش مواجه هستند از نظر حاکمیت شرکتی در چه رتبهای است و چه حالتی دارد همین الان هم سهامداران به سامانه کدال مراجعه بکنند شرکتها را ملزم کردهایم که نحوه دستورالعمل حاکمیت شرکتی را افشا بکنند در سایت کدال و سهامداران بتوانند مراجعه کنند این وظیفه ما است که این را پایش کنیم حسابرس و بازرس قانونی شرکت در گزارشاتش به اینها اشاره میکند موارد نقض حاکمیت شرکتی را و ما هم در کمیتههای تخلفات و هیئتهای رسیدگی که در سازمان بورس داریم در زمانهایی که جرمی مرتکب میشوند اعضای هیئت مدیره شرکتها بر اساس فصل ششم قانون بازار اوراق بهادار اینها را رسیدگی میکنیم آنهایی که تخلفاتی است خودمان آرای انضباطی صادر میکنیم اونهایی که فصل ششم قانون بازار است ارجاع میدهیم به دستگاه قضایی و قطعاً پیگیری میکنیم.
سوال: این آن بخشی است که در اختیار شما است؟
عشقی: بله این بحث در اختیار ما است بحث تامین مالی و معرفی ابزارهای تامین مالی هم وظیفه ما است که امسال عرض کردم سال گذشته بحث شرکتهای سهامی عام پروژه بسترش مهیا شد انواع صندوقهای سرمایهگذاری با در نظر گرفتن ذائقههای ریسک متنوع برای سرمایهگذاران یعنی الان یک سرمایهگذاری الان بخواهد ریسک کمی بردارد و خیلی ریسک نکند ما برایش ابزار داریم، اگر میخواهد خیلی ریسک شدیدی انجام بدهد و میخواهد ریسک بکند باز هم برایش ابزار داریم یک طیف وسیعی از صندوقها و ابزارها را در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهیم این هم وظیفه ما است یک موضوعی که مغفول مانده در بازار سرمایه بحث تامین مالی شرکتهای کوچک متوسط است شرکتهای بزرگ میآیند فرایند تامین مالی را طی میکنند، این فرایند از یک ماه تا ۵ یا ۶ ماه طول میکشد این فرایند برای تامین مالیهای بزرگ در واقع میصرفه یک شرکتی میآید دو ماه سه ماه شش ماه حتی وقت میگذارد یک تامین مالی ۴ ساله یا ۵ ساله انجام میدهد، ولی یک وقت هست شرکتهای کوچک متوسط برای یک عدد کوچکتری میخواهند تامین مالی بکنند مناسب نیست که این شرکت هم همان فرایند را طی بکند ما الان داریم برای آن کار یک فرایند بسیار کمتر و با طول مدت کمتری فراهم میکنیم شرکتهای کوچک متوسط الان میتوانند در بازار تامین مالی جمعی ما تامین مالی بکنند آنجا هم یک سقفی دارد ولی برای یک مبالغ بیشتر از تامین مالی جمعی است که ۲۵ میلیارد تومان است برای پروژههای کوچک شرکتهای کوچک برای پروژههای بزرگتر هم یک خط تامین مالی داریم تعریف میکنیم که آنها هم میتوانند به راحتی تامین مالی بکنند این وظیفه ما است این هم ما داریم انجام میدهیم حالا بحثهای نظارتی و آن بر اساس ماموریتهای سازمان بورس هم هم نظارت بر بازار و هم نظارت بر نهادهای مالی و هم نظارت بر ناشرین را داریم انجام میدهیم ولی یک بخشی در اختیار سازمان بورس نیست یک بخشی بحثهای سیاستگذاری و مقررات گذاری و قانونگذاری است که در حیطه وظایف مجلس و مراجع تصمیم گیری از یک بخشی هم دست دولت است که اینها را ما به صورت دائم در حال رایزنی هستیم که کمک کنند تصمیماتی که گرفته میشود اعتماد سرمایهگذاران را خدشهدار نکند آن را عرض کردم بعضاً ما سال گذشته تصمیماتی داشتیم که واقعاً سرمایهگذاران را غافلگیر کرد اصلاح دستورالعملی که باید فروردین ماه انجام میشد و ابلاغ میشد در بهمن ماه انجام شد بعد از ۱۱ ماه یا بحث اصلاح نرخ برق اسفند ماه ابلاغ شد از اول سال اجرایی شد اینها لطمه میزند به اعتماد سرمایهگذار سرمایهگذار نمیداند که لان سهم خریده ممکن است دو ماه دیگر یک قانون جدید اینها موضوعاتی است که نیازمند هماهنگی بیشتر دستگاهها است.
سوال: من فقط یک سوال کوتاه بپرسم راجع به این بحث اعتمادی فرمودید، چون بعضاً مواجه میشویم با سوال یا درخواست مردم که میگویند از مسئولین سازمان بورس این را بپرسید یا مطالبه بکنید آن کسانی که اشاره فرمودید سرمایهگذاری مستقیم کردهاند و متضرر شدهاند چه میزان از آن ضرری که بر آنها تحمیل شد جبران شده و یا اعتمادشان برگشت فکر میکنید؟
عشقی: ببینید اینکه عرض کردم سال ۱۴۰۲ سال سختی بود برای بازار سرمایه یکی از دلایلش همین بود ببینید از سال ۹۹ تا الان نرخ تورم ترکیبی ما تجمعی ما بالای ۳۰۰ درصد بوده حالا حساب سرانگشتی که داریم، ولی قیمت سهامها به صورت متوسط اگر سود نقدیهایی را که سالانه ۷ تا ۸ درصد حالا به صورت میانگین سهمها سود تقسیم کردهاند میانگین را عرض کردم ولی قیمت سهمها تقریباً ۲۵ درصد زیر قیمت آن اوج سال ۱۳۹۹ است بعضاً هم سهامداران سبد سهامشان را با اوج سال ۹۹ مقایسه میکنند جبران نشده و هنوز ۲۰ تا ۲۵ درصد یا ۳۰ درصد زیر آن قیمت عرض کردم میانگین برخی از سهامها الان حتی نصف آن قیمت هم نیست و پایینتر از نصف آن است و این جبران نشده به واسطه تغییرات محیطی که داشتهایم.
سوال:اینها امیدی باید داشته باشند که جبران بشود در آینده.
عشقی:ببینید با توجه به وضعیتی که الان داریم ما در خصوص قیمتهای سهام من به عنوان رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در مورد قیمت سهام میگوییم که بالا خواهد رفت و پایین خواهد آمد و چه شکلی خواهد داشت قاعدتاً نمیتوانم خیلی اظهار نظر بکنم من به عنوان ناظر بازار سرمایه این مباحثی که عرض کردم را باید پیگیری بکنم، بحث حالا آنهایی که هم وظایف خودم در مجموعه بازار سرمایه پیگیری بکنم و هم مباحثی که توسط تصمیم گیران و قانونگذار و یا دستگاههای اجرایی عملیاتی میشود و آنها را باید از آنجا پیگیری بکنند حالا نتیجه این چه خواهد بود بستگی دارد که بالاخره چه قانونی در بیاید در بحث دستورالعملهایی که در میآید چه نگاهی وجود داشته باشد امیدواریم که با توجه به اینکه در بیش از ۳ سال و سه سال و نیم گذشته بازار سرمایه عرض کردم ۲۰ تا ۲۵ درصد هم کاهش قیمت داشته و با تورم جلو نرفته ما در آینده نزدیک شاهد باشیم که این عقب افتادگیها جبران شود یکی از دلایل این عقب افتادگی خیلی واضح است این بوده که سودآوری شرکتها این مدت کاهشی شده به واسطه حالا کنترلهایی که وجود داشته افزایش قیمتهایی که سمت بهای تمام شده شرکتها بوده ببینید در این دو سال گذشته بهای تمام شده شرکتها با توجه به تورم افزایش پیدا کرده ولی میزان فروش شرکتها و درآمدی که محقق میکنند به آن سرعت افزایش پیدا نکرده به خاطر همین هم سود خالص شرکتها که سال ۹۹ بالغ بر ۳۴ درصد بود در آخرین فصلی که ما محاسبه کردیم از شرکتهای تولیدی به ۱۳ درصد کاهش پیدا کرده بود و این باعث شده که یک مقدار جلوی افزایش قیمتها گرفته شود یعنی ارزش شرکتها متناسب با سودآوریشان نیست به یک زبان بهتری بخواهم بگویم میزان سرمایهگذاری که الان در شرکتها انجام میشود متناسب با سودآوریشان نیست و این سودآوری پاسخگوی آن سرمایهگذاری نیست نتیجه این کار چه خواهد بود اگر به همین شیوه ما ادامه بدهیم سرمایهگذاری جدیدی در این صنایع نخواهد شد یعنی نمیصرفد بخش خصوصی و یا حتی دولتی بیاید یک شرکتی بزند که مثلاً ۱۳ درصد سود دارد با توجه به نرخهایی که الان داریم از نرخهای بهره و نرخهای تامین مالی قطعاً نمیارزد و سرمایهگذاری جدیدی انجام نمیشود لذا این رویه باید اصلاح شود یک فکری باید برایش انجام شود.
از هفته آینده به روند طبیعی معاملات برمیگردیم
سوال: آقای دکتر بازار سرمایه یک بازار بسیار حساسی است از اتفاقات مختلف تاثیر میگیرد و این ایام ما روزهایی را پشت سر میگذاریم که عملیات تلافی جویانه جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم صهیونیستی اتفاق افتاد و طبعاً بازار سرمایه میتواند تاثیر بگیرد از این اتفاق الان حال و هوای بازار سرمایه چطور است ناشی از این رخدادهایی که سر گذاشتهایم؟
عشقی: طبیعتاً رخدادهای سیاسی روی بازارهای سرمایه در کل دنیا تاثیر دارد در بازار ماه هم طبیعی بود با توجه به اتفاقاتی که افتاد یک هیجانی در بازار ایجاد شده بود سازمان بورس و اوراق بهادار برای اینکه از حقوق سهامداران دفاع بکند و بازار تحت تاثیر این هیجانات و معاملات غیرمنصفانهای انجام نشود یک اقدامی که انجام داد چند روز دامنه نوسان را محدود کرد که این هیجانات یک مقدار کاهش پیدا بکند خوب این کار قبلاً هم مسبوق به سابقه است و قبلاً هم اتفاق افتاده در برخی از رخدادهایی که در سطح بینالمللی رخ میداد چه در کشور ما و چه در کشورهای دیگر اقداماتی برای کاهش التهابات انجام میدهند که ما هم در چند روز گذشته این کار را انجام دادیم برای اینکه یک مقدار التهابات بیشتر کاهش پیدا بکند روز چهارشنبه هم این را تمدید کردیم که معاملات در یک دامنه نوسان محدودتری انجام شود ولی معاملات کلاً انجام شد تقریبا در روز گذشته و امروز معاملات در محدودههای متعادلی معامله شد و آن التهاباتی که در روز اول این اتفاق بود کنترل شد و از هفته آینده به روند طبیعی معاملات برمیگردیم.
سوال: انشاالله با وجود افزایش بازارهای موازی بازار سرمایه بورس چرا هنوز هیچ رشدی را تجربه نکرده؟
عشقی: اولاً این یک مقدار برمیگردد به ماهیت خود بورس که معمولاً بورس با یک فاصله نسبت به بازارهای موازی حرکت میکند ما اگر سالهای گذشته را هم آمارش را نگاه کنیم بازدهی تمام بازارها با همدیگر حرکت نمیکند و معمولاً بازار سرمایه هم یک عقب افتادگی و یا یک فاصله دارد با یک فاصله شاید ۶ ماه یک سال دو سال حتی نسبت به بازارهای دیگر حرکت میکند من یک بخشی از پاسخ به این سوالتان را در صحبتهای قبلیم دادم که یکی از دلایل اصلیاش بحث سودآوری است سودآوری شرکتها تحت تاثیر کنترلهایی که روی شرکتهای مخصوصاً شرکتهای بزرگ ما ایجاد میشود در بحث قیمتگذاریها و کنترلی که روی قیمتها وجود دارد باعث میشود که حاشیه سود شرکتها کاهش پیدا بکند درست است ارزش شرکت بعضاً ممکن است ۱۰ هزار میلیارد تومان لازم باشد تا یک شرکتی تاسیس شود، الان ولی سودآوری که این شرکت دارد بسیار کمتر از آن چیزی است که بتواند این ۱۰ هزار میلیارد تومان را توجیهپذیر بکند به خاطر همین ارزش این شرکت در بازار سرمایه میشود ۳۰۰۰ میلیارد تومان ۲۰۰۰ میلیارد تومان متناسب با سودآوریش، چون یکی از مؤلفههای مهمی که در ارزش گذاری شرکتها استفاده میشود و سهامداران سهام یک شرکتی را خریداری میکنند سودآوری آن شرکت است و انتظاراتی که از آینده دارند خوب این چالشهایی که من عرض کردم بحث کاهش سودآوری تصمیماتی که به اعتماد سرمایهگذاران لطمه میزند سرمایهگذار در ذهنش تحلیل میکند میگوید که من وقتی میآیم این سهم را میخرم ممکن است تابستان برقش قطع شود زمستان گازش قطع شود قیمت گذاری میشود، مثلاً ارز شرکتهای صادر کننده با یک نرخ در واقع خاصی دارد به وارد کنندهها داده میشود طبیعی است حاضر است قیمت کمتری برای سهام آن شرکت پرداخت بکند.
مجموعه این عوامل باعث شده که بازار سرمایه از بازارهای رقیبش جا بماند، ضمن این که ما الان در یکی از دورههای با بالاترین نرخهای بهره بانکی روبرو هستیم. البته این روند در دنیا هم همین طور اتفاق افتاد، الان در دنیا هم در بازارهای بزرگ نرخ بهره در بالاترین سطوح خودش در تاریخ قرار دارد و این دیگر لطمهای به سمت بازار سرمایه وارد میکند که باعث میشود سهامداران ترجیح دهند برای این که در کوتاه مدت سرمایه خود را حفظ کنند به سمت بازارهای بدون ریسکی که سودهای بسیار بالایی پرداخت میکند سوق پیدا کنند. یکی از دلایل اصلی آن این بوده، ولی روند بلندمدت بازار نشان داده که این روند خیلی نمیتواند پایدار باشد. ما حتی دوره پنج ساله رکود داشتیم در بازار سرمایه؛ از سال ۹۲ تا تقریباً اوایل ۹۷ ما یک دوره رکودی داشتیم که شاخص تقریباً هیچ حرکتی نکرد، ولی بعد از آن یک اتفاقاتی افتاد که یک بازدهی سنگینی داد، به خاطر همین ما وقتی بازدهی ۱۰ ساله یا ۲۰ ساله را مقایسه میکنیم در بازار سرمایه و بازارهای رقیب، اصلاً قابل مقایسه نیست، لذا سرمایه گذاران باید یک مقدار صبر و تحمل داشته باشند، تمام این اتفاقات را رصد کنند تا بتوانند آن بازدهی لازم را از بازار کسب کنند.
سؤال: از سهام عدالت سراغی بگیریم که آیا سومین مرحله واریز خرداد انجام میشود یا خیر؟
عشقی: امیدواریم، این مجموعه یک اتفاقاتی که برای شرکتها افتاده، باعث شد که برخی از شرکتها مرتکب تخلف شوند و در پایان سال نتوانند سود سهام عدالت را پرداخت کنند. حالا ما بحثهای تخلفاتی با این شرکتها را دنبال خواهیم کرد.
سؤال: برخوردی کردید با این شرکت ها؟
عشقی: چون مربوط به همین اسفند ماه بود که پرداخت نکردند الان کارهای پروندههای تخلفیشان دارد انجام میشود. قطعاً برخورد میکنیم، ناچاریم که برخورد کنیم، ولی این شرکتها اکثراً با کمبود نقدینگی مواجه هستند، بعضی از این شرکتها حتی برای پرداخت حقوقشان مجبور شدند بروند تسهیلات بگیرند یا اوراق منتشر کنند. ما هم به آنها توصیه کردیم که سود سهام عدالت باید پرداخت شود، حالا بروند وام بگیرند یا اوراق منتشر کنند، سود سهام عدالت را هم باید پرداخت کنند. امیدواریم که تا خرداد ماه بتوانیم حالا زمان دقیقش باید توسط شورای عالی بورس مشخص شود، بتوانیم این سودها را جمع آوری کنیم و تتمه سود سهام عدالت را هم پرداخت کنیم.
سؤال: با توجه به تمایلی که مردم نسبت به سرمایه گذاری در حوزه طلا دارند، آیا میشود یک زیرساختی برای صندوق سرمایه گذاری طلا ایجاد کرد تا پول به جای این که در صندوق باقی بماند، به بدنه تولید تزریق شود؟
عشقی: اتفاقاً در یک سال گذشته یک اتفاق بسیار بسیار خوبی در بازار سرمایه در بورس کالا افتاد که یک ابزاری به نام گواهی سپرده شمش طلا معرفی شد که این ابزار دقیقاً کارکردش همین چیزی بود که شما فرمودید. صندوقهای سرمایه گذاری طلا که در بازار وجود دارند و شکل گرفتند میآیند گواهیهای سپرده شمش را خریداری میکنند و صاحب شمش طلا میشوند این صندوقها و پول مردم را جذب میکنند، مردم واحدهای سرمایه گذاری صندوقهای طلا را میخرند. پول منتقل میشود به صندوق، صندوق میرود شمش طلا میخرد، شمش طلا را از که میخرد؟ از معادن طلا که این باعث میشود که معادن طلایی که گاهاً در فروش شمشهایشان با مشکل مواجه بودند، چون یک بازار رسمی تعریف شده وجود نداشت، الان شمشها به صورت استاندارد زده میشود، میآید عیارسنجی میشود، در انبار خزانه بورس کالا انبار میشود و به صورت خرد به یا سرمایه گذاران مستقیم یا از طریق صندوقها فروخته میشود. این منابع وقتی وارد معادن طلا و کارخانههای ساخت طلا میشود، برای تولید استفاده میشود. در سال گذشته بالغ بر ۱۶ هزار میلیارد تومان منابع تزریق شده به شرکتهای تولید کننده طلا که میتواند ظرفیت تولید طلا در کشور که بسیار ظرفیت بالایی دارد و الان با درصد بسیار کمی از آن ظرفیت دارد تولید میشود و این به تولید کمک میکند، باعث افزایش تولید طلا و ذخایر طلا میشود که قطعاً به نفع کشور است. از این طرف هم سرمایههای خرد مردم را جذب میکند و این سرمایهها به جای این که برود بازارهای سفته بازی و روی کالاهای مصرفی که تبدیل به کالاهای سرمایهای شده متأسفانه در کشورمان مثل خودرو، ملک و زمین که منافعی هم برای آن خریدار ندارد، فقط از سپر تورمی آن داراییها استفاده میکند، این یک سپر تورمی کاملاً مطمئنی برای سرمایه گذاران میشود که به جای این که پولهایشان را در خودرو، مسکن و جاهای دیگر ببرند، اینجا مستقیم وارد بحث تولید طلا میشود. این ابزار الان کار میکند و توسط بورس کالا هم دارد توسعه پیدا میکند، خزانه بورس کالا هم در روزهای گذشته افتتاح شده که بتواند حجم بیشتری شمش طلا آنجا ذخیره شود، کسانی که میخواهند سپرده گذاری کنند بیایند و طلاهایشان را آنجا سپرده گذاری کنند معادن طلا و توسط صندوقها خریداری شود.
سؤال: به غیر از آن مواردی که در مقدمه اشاره فرمودید در سال گذشته سازمان بورس چه حمایتهایی را از بازار سرمایه انجام داده است؟
عشقی: مهمترین رسالتی که بازار سرمایه دارد در حوزه نظارتی در سه حوزه بازار، نظارت بر ناشران و نهادهای مالی بوده، نکته ما؛ عرض کردم ما یک صف طولانی مجوزها در حوزه نهادهای مالی داشتیم، این را صفر کردیم، یعنی انرژی بسیار زیادی ما سال ۴۰۱ و ۴۰۲ صرف کردیم تا این صفوف مجوز صفر شود. کار دیگری که کردیم؛ بحثهای نظارتی را تشدید کردیم. الگوریتمهای نظارتی روی بازار را به شدت تقویت کردیم که تمام سفارشاتی که وارد سامانههای معاملاتی میشود، به محض این که وارد سامانههای معاملاتی میشود، اینها بررسی میشود از حیث این که تمام مقررات بازار را رعایت کند.
پروندههای تخلفات متعددی تشکیل شده، معرفی شدند بعضاً به دستگاه قضایی، بعضاً کمیتههای تخلفات. این یکی از مباحثی بود که به عنوان رسالت اصلی سازمان بورس در سال گذشته به آن پرداختیم. یکی از موضوعات مهم، بحث تأمین مالی بود. ما سال گذشته با مراجعه مستقیم به استانهای مختلف کشور، بحث آشنایی بنگاههای اقتصادی مخصوصاً کوچک و متوسط در استانها با بازار سرمایه را پیگیری کردیم. اتفاق جالبی که افتاد این بود؛ ما در استانها مواجه به این شدیم که بسیاری از بنگاههای اقتصادی اصلاً با مفاهیم بازار سرمایه هیچ آشنایی ندارند. همین طور دستگاههای دولتی یا نهادهای عمومی مثل شهرداریها، آشنایی با ابزارهای بازار سرمایه ندارند، در حالی که اینها داراییهای بسیار زیادی دارند؛ زمین، ساختمان یا پروانههای مختلف در حوزه معادن دارند، ما چیزی که به آن رسیدیم این بود که بعد از مراجعه به استان تقریباً شش یا هفت استان را سال گذشته همایشهای تأمین مالی برگزار کردیم، باعث شد که بعد از هر مراجعهای که به استان داشتیم و برگزاری آن همایش، حداقل ۳۰ تا ۵۰ درخواست پذیرش جدید یا درخواست تأمین مالی وارد سازمان بورس شد و در شرکت بورس، فرابورس یا بورس کالا به اینها رسیدگی میشود بعضاً به نتیجه رسیده، بعضاً در حال انجام است که بحثهای تأمین مالی پروژههای مختلف اتفاق افتاد و این فرایند ادامه دارد که من فکر میکنم این اتفاق بسیار خوبی است مخصوصاً در آن حوزهای که عرض کردم بحث تأمین مالی شرکتهای کوچک و متوسط است، چون شرکتهای بزرگ عمدتاً در تهران مستقر هستند، دسترسی دارند به نهادهای مالی بزرگ، آشنا هستند، ولی شرکتهای کوچک و متوسط این آشنایی را ندارند. این موضوع هم سال ۱۴۰۲ در دستور کار ما بود، نتایج خیلی خوبی گرفتیم. سال ۱۴۰۳ هم ادامه خواهیم داد. حالا طوری شده که شرکتهای بورس و فرابورس ما میگویند یک مقدار این فرایند را آهسته کنید که ما برسیم، چون فکر میکنم نزدیک به ۲۰۰ شرکت در مراحل مختلف پذیرش بورس و فرابورس هستند که در حال بررسی است پرونده هایش.
سؤال: فکر میکنید چقدر فاصله داریم برای این که تأمین مالی از بازار سرمایه را جایگزین تأمین مالی از بازار پولی و مالی کنیم؟
عشقی: ما به صورت سنتی اقتصادمان اقتصاد بانک محور بوده و لزوماً البته نمیتوانیم بگوییم که بانک محور خوب است یا بازار سرمایه محور، در دنیا هم بعضی از کشورها تأمین مالی شان بر اساس بانک است، در برخی کشورها بر اساس بازار سرمایه است.
سؤال: ما همیشه تصورمان بر این بود که از بازار سرمایه یک فضیلتی دارد.
عشقی: فضیلتی ندارد ولی با توجه به شرایطی که سیستم بانکی ما دارد، نظام بانکی ما یک شرایط مختصات خاصی دارد، الان به این جمع بندی رسیدیم که شرکتهای بزرگ و شرکتهایی که میخواهند تأمین مالی کنند عمدتاً مراجعه کنند به سمت بازار سرمایه برای تأمین مالی سرمایهگذاری هایشان و سیستم بانکی سرمایه در گردش اینها را تأمین کند، البته ما هم ابزارهایی برای تأمین مالی سرمایه در گردش شرکتها داریم ولی آن چیزی که برای ما بهتر است، چون در بازار سرمایه معمولاً ابزارهای بلندمدت استفاده میشود، ابزارهای بلندمدت برای سرمایه گذاریهای زیرساختی و سرمایهای است؛ برای خرید تجهیزات، ساختمان، برای احداث کارخانهها و برای سرمایه در گردش از سیستم بانکی استفاده کنیم. ما الان اگر بخواهیم بحث سرمایههای تازهای که وارد صنعت میشود و تأمین مالی میشود، ما وقتی که سیستم بانکی را با بازار سرمایه مقایسه میکنیم میآییم تجمعی بانکها را در طول سالهای گذشته از وامهایی که از چندین سال قبل دادند تا الان را جمع میکنیم میگوییم یک عددی است، بازار سرمایه را وقتی میخواهیم عدد را محاسبه کنیم؛ میگوییم ۱۴۰۲ مثلاً چه عددی تأمین مالی شده، این مقایسه، مقایسه درستی نیست. ما اگر پولهای جدیدی که در سال ۱۴۰۲ توسط سیستم بانکی وام داده شده، با پولهایی که در بازار سرمایه پولهای جدیدی که وارد تأمین مالی شرکتها شده مقایسه کنیم، این عدد حدود ۳۰ درصد است در سال ۱۴۰۲ یعنی بازار سرمایه ۳۰ درصد آن میزان تأمین مالی که در بانک انجام شده را تأمین مالی کرده است، امیدواریم با توجه به برنامههایی که داریم این عدد را به ۵۰ درصد برسانیم با توجه به استقبالی که الان شده و درخواستی که وجود دارد، البته این یک الزاماتی دارد، عرض کردم یک بخشی؛ بخش اعتمادسازی است، یک بخشی هماهنگ سازی بین سیاستهایی است که اتخاذ میشود در حوزه بحث ثبات مالی این که ما وقتی یک سیاستی را در مثلاً بانک مرکزی اتخاذ میکنیم یا در سازمان برنامه و بودجه اتخاذ میکنیم، ابعاد و اثراتش روی ابزارهای مالی، بازار سرمایه، اینها را هم بسنجیم که اینها، چون مرتبط هستند، اگر مشکلی در بازار سرمایه، نهادهای مالی و صندوقهای سرمایه گذاری ایجاد شود این مشکل قطعاً سرایت میکند به سایر بخشها، این طور نیست که این بخش جزیرهای کاملاً جدا باشد. اگر این هماهنگیها صورت بگیرد، ما امیدواریم که بتوانیم به این هدفگذاری که داریم در چند سال آینده به آن برسیم. بالأخره بازار سرمایه ما، بازار سرمایه جوانی است، ما کل بازار سرمایهمان حدود پنجاه و خردهای ساله است، ساختار جدید بازار سرمایه ما سال ۱۳۸۴ شکل گرفته و تقریباً یک بازار ۱۸ تا ۱۹ ساله است، بازار بسیار قدیمی نیست که بخواهیم بگوییم این بازار کاملاً دیگر به حالت بلوغش رسیده است، ما هنوز کار داریم در بحثهای تضاد منافع، در حوزه دستورالعملهای حاکمیت شرکتی، در این موضوعات باید به مرور پیش برویم تا به آن بلوغی برسیم که بتوانیم انشاءالله نقش اکثریت و حداکثری را در بحث تأمین مالی داشته باشیم.
سؤال: شرکتهای خصولتی اقدام به شفافیت ظاهری مالیشان کردند؟
عشقی: شرکتهای خصولتی که میفرمایید یک بخشی شرکتهایی هستند که در بازارهای سرمایه پذیرش شدند، شرکتهایی که پذیرش شدند در بازار سرمایه به صورت مستمر دارند گزارشهای خود را ارائه میکنند بر اساس الزامات دستورالعمل افشایی ما، که گزارشهای ماهیانه، سه ماهه، شش ماهه و سالیانه را در سامانه کدال بارگذاری میکنند. یک سری شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی هستند که ملزم هستند صورتهای مالی خود را در سامانه کدال بارگذاری کنند که امسال بیش از دوهزار شرکت دولتی و نهاد عمومی و سازمانهای دولتی توسط وزارت امور اقتصادی و دارایی در سامانه کدال بارگذاری شدند که این عدد سال گذشته خیلی کمتر بود، امسال افزایش پیدا کرده و بیش از دوهزار تا منتشر شده و این روند ادامه دارد. به محض این که گزارشهای شرکتها آماده شود و توسط حسابرس اظهارنظر شود در سامانه کدال افشا میشود.
سؤال: یک بحث هم راجع به شرکتهای استارتآپی است که بعضاً شرکتهای بزرگی هم هستند و خیلی تمایل دارند که به بورس وارد شوند، به جهت توسعههایی که رقم میزنند معمولاً به لحاظ سودآوری در صورتهای مالی خود خیلی نمیتوانند سود شناسایی کنند ولی شرکت رو به پیشرفت و تعالی است و به همین دلیل نمیتوانند به راحتی وارد بازار سرمایه شوند، آیا میشود تدبیری متناسب با اقتضائات جدیدی که به واسطه این شرکتها رخ داده در بازار سرمایه برای آنها شکل بگیرد؟
عشقی: بله، اتفاقاً ما سال گذشته یک حرکتی را شروع کردیم برای پذیرش شرکتهای مبتنی بر اقتصاد دانش بنیان که بعضی از اینها بر اساس پلتفرمهایی بودند یعنی همه خدماتشان در یک پلتفرمهایی است که روی اینترنت است، بر این اساس اینها مشتریان زیادی دارند. بعضی از اینها در صنایع خاصی هستند، مثلاً دارو، خودرو، لوازم الکترونیکی، ما در حوزههای مختلف از این شرکتها پذیرش داشتیم سال گذشته و حتی در حوزه اقتصاد دانش بنیان، یک شرکت موفقی داشتیم که یکی از استراتژیهایی که سازمان استارتآپها دنبال میکنند این است که وقتی یک شرکتی را تأسیس میکنند به یک حدی از بلوغ میرسد، اینها دوست دارند خارج شوند، یک استراتژی خروج داشته باشند که ما این فرایند را تا آخر داشتیم یعنی یک استارتآپی آمد، پذیرش شد، معاملاتش خیلی روان در بازار انجام شد، توسعه داد حتی پولهایی که بابت پذیرش آن، آن سهامدار عمده باید میگرفت در خود شرکت سرمایه گذاری شد یعنی عرضه اولیه با با صرف سهام انجام شد، پول وارد شرکت شد، توسعه داده شد، آن سهامدار کامل خارج شد به صورت موقت. ما این نمونه موفق را داشتیم، الان دنبال میکنیم که سایر این شرکتهای حوزه اقتصاد دیجیتال که لزوماً هم اینها دیگر در مرحله استارتآپی نیستند، بعضی از آنها یک مقداری جلوتر هستند، به حد بلوغ رسیدند و دارند حتی درآمدزایی هم میکنند. ما چند کار روی این داریم انجام میدهیم، یکی بحث شناسایی داراییهای نامشهود اینهاست که در صورتهای مالی آنها، اینها به رسمیت شناخته شود، قیمت گذاری شود و این داراییهای نامشهود اینها که شما فرمودید یک ایدئولوژی و فناوری خاص و دانش فنی است؛ اینها به رسمیت شناخته شود در هیأتهای پذیرش ما دیگر اینها را بتوانیم به رسمیت بشناسیم. برای این کار چه کار کردیم؟
ما در پذیرشها به صورت سنتی، افرادی داریم که خیلی با این صنعتها آشنا نیستند. آمدیم ترکیب هیأت پذیرش را عوض کردیم، یعنی آمدیم گفتیم هیأت پذیرشی که میخواهد شرکتهای دانش بنیان را پذیرش کند، یک ترکیبی باشد که سابقه حوزه اکوسیستم دانش بنیان را داشته باشد، لذا این هیأت پذیرش آشنایی دارد با این فرایندها و راحتتر میتواند، چون در هیأت پذیرشهای سنتی ما بیشتر فیزیکی نگاه میکنند؛ دارایی است، زمین است، تجهیزات است، ولی یک شرکتی آمده دانش فنی است، شاید به همین سیستم سنتی اگر نگاه کنیم، این هیچ چیز ندارد، ممکن است الان هم سودآوری خاصی نداشته باشد، ولی این شرکتها آینده خیلی خوبی دارند با توجه به این که نرخهای رشد آنها معمولاً دو رقمی، بعضاً سه رقمی هستند. امسال یک عددی دارد سال بعد دو یا سه برابر میشود. اینها را هیأت پذیرششان را جدا کردیم، هیأت پذیرش دیگری دارد به اینها رسیدگی میکند، ترازنامهشان بر اساس داراییهای نامشهود تهیه و ارائه میشود. یکی از بحثهای مهمی هم که داریم این شرکتها معمولاً سهامداران خاصی هم دارند، یک سری دغدغههایی هم در باره سهاداران اینها وجود دارد. تلاشمان این است؛ هنوز به جمعبندی نهایی نرسیدیم، از دستگاههای نظارتی هم داریم کمک میگیریم، اینها هم کمک کنند که روند پذیرش این شرکتها در بازار سرمایه یک مقدار سرعت بگیرد، چون یک بخشی هم این دغدغههاست که باعث شده اینها کند شود. درخواست ما این بوده که کمک کنند، چون اعتقاد داریم که حضور شرکتهای دانش بنیان در بازار سرمایه علاوه بر این که باعث ایجاد امید در تمام فعالان آن بخش میشود، چه کارکنان، چه سهامداران و چه مدیران آن صنعت و همین طور باعث میشود که این شرکتها بیایند تحت نظارت سازمان بورس. وقتی یک شرکتی خارج از بورس است، کسی نمیداند چه کار میکند، اینها شفاف میشوند، ماهیانه گزارش میدهند به سازمان بورس و ما میتوانیم نظارت کنیم، مدیران آنها تحت نظارت قرار میگیرند، یعنی این نظارتها میتواند خیلی راحتتر بر یک شرکت بورسی یا فرابورسی انجام شود تا یک شرکتی که خارج از بورس است و ما نمیدانیم که چه اتفاقی دارد میافتد.
سؤال: در آن بحث شعار سال که اشاره فرمودید مشارکت مردم، شما یک آماری را اشاره فرمودید که چه میزان سرمایه گذاری در بازار سرمایه به واسطه مردم اتفاق افتاده، ولی این که یک برنامه از پیش طراحی شده برای امسال داشته باشید، منظورم این است که در حوزه آموزش، فرهنگ سازی شما فرمودید خیلی از شرکتهای متوسط و کوچک اساساً هیچ شناختی از این ابزارها ندارند، حالا تازه شرکت هستند، مردم عادی که به طریق اولا، آیا در این حوزهها هم سازمان بورس بنا دارد که در حوزه فرهنگ و جلب مشارکت کار ویژهای انجام دهد؟
عشقی: بله قطعاً. برنامههایی که ما در حوزه فرهنگ سازی داریم از مدارس شروع میشود، در حال حاضر یک برنامه مدونی اجرا میشود که در حوزه مدارس آموزش سواد مالی و اقتصادی به صورت پایهای به دانش آموزان داده شود، این شاید خیلی زودبازده به قول بعضیها نباشد که همین الان جواب بده ولی یک جرقههایی در ذهن این بچهها ایجاد میشود، یک کلیدواژههایی ایجاد میشود که اینها به فکر سرمایه گذاری و پس انداز میافتند و آن دیدگاه سرمایه گذاری از همان موقع شکل میگیرد. این را بگذاریم کنار که این یک برنامه بسیار مفصلی است که ما در شهرهای مختلف الان همزمانی که در مدارس این کار را انجام میدهیم در حوزه آموزش مدرسین داریم کار میکنیم که این گستردهتر شود و بتوانیم به صورت همزمان در جاهای مختلفی این را پیاده کنیم. یک برنامه جدی ما، همین بحث همایشهای تأمین مالی استانهاست که همین جا از تمام اتاقهای بازرگانی و استانداریهای سراسر کشور میخواهم که اگر تمایل دارند، البته ما به صورت مستقیم هم مکاتبه میکنیم که این همایشها را در استانها برگزار کنیم. بنگاههای کوچک و متوسط؛ تمام بنگاهها را جمع کنیم، آموزشهای لازم را به آنها بدهیم، چون سابقه خوبی هم از این داریم، نتیجهاش، چون کار بعدی آن کار اقتصادی است، خودش دیگر این ارتباطات برقرار میشود و ادامه پیدا میکند. این یکی از بحثهای جدی ماست، بحث سرمایه گذاری غیرمستقیم که فرهنگسازی در این زمینه مجدد ۴۰۳ پیگیری میکنیم که مشارکت مردم در بازار سرمایه و پروژههای تولیدی از طریق صندوقهای سرمایه گذاری باشد، این صندوقها را داریم باز توسعه میدهیم. صندوقهایی که به صورت ترکیبی هم هستند، صندوقهایی که با ابزارهای بیمهای ترکیب میشوند، صندوقهایی که با ابزارهای بیمه بازنشستگی ترکیب میشوند و بتوانند نیازهای مختلفی را برای سرمایهگذاران، مردم عادی، دانشجویان و دانشآموزان بتوانند جواب دهند.
سؤال: نکتهای باقی مانده که در مجال ۳۰ ثانیهای بگنجد؟
عشقی: من فقط جمله پایانیام این است که مهمترین موضوع در بحث بازار سرمایه؛ بحث اعتمادسازی است. انشاءالله باید تمام دستگاههای اجرایی و قانونگذاری کمک کنند که این اعتماد را برگردانیم با عدم اخذ تصمیمات خلقالساعه به قول مصطلح و تصمیمات به موقع و درست، قطعاً این اعتماد برمیگردد و جایی که مردم مشارکت کنند قطعاً کارهای بزرگی هم انجام میشود.
این شرکتهای تو در تو عامل افزایش قیمت تمام شده در سطح ملی و ایجاد تورم هستند !!