چرا رسانههای خبری باید تصاویر را تأیید کنند؟
خبرنگار نشریه «فوربس» در گزارشی به این موضوع پرداخته که چرا در عصر رسانهای امروز، تصاویر بهتنهایی برای اثبات صحت اخبار کافی نیستند.
به گزارش
خبرگزاری صداوسیما، «لارس دانیل» خبرنگار حوزه اخبار دیجیتال و امنیت سایبری نشریه «فوریس» در مقالهای نوشت: در چشمانداز رسانهای امروز، جایی که اعتماد به روزنامهنگاریِ سنتی اغلب ناپایدار است، رسانهها با چالش اضافیِ متقاعدکردن مخاطبان به اینکه این تصاویر واقعی هستند، مواجهاند.
در دنیایی که تصاویر تغییر یافته و محتواهای تولیدشده توسط هوش مصنوعی به طور آزادانه در حال گردش هستند، اصالت محتوای رسانههای خبری دائماً مورد بررسی قرار میگیرد.
یک سازمان رسانهای چه کاری باید انجام دهد؟
رسانههای خبری میتوانند شیوههای احراز هویت دقیقتری را برای تصاویری که منتشر میکنند، اتخاذ کنند. با این کار، آنها از شهرت خود محافظت میکنند، اعتماد مخاطبانشان را جلب میکنند و به پرورش یک خواننده آگاهتر و کمتر بدبین کمک میکنند.
مخاطب رسانههای مدرن نسبت به گذشته بیشتر شکاک شده است. در سالهای اخیر، نظریههای توطئه و بدبینی افزایش یافتهاند، زیرا خوانندگان با گزارشهای فزایندهای از تصاویر جعلی، محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی و تصاویر تغییریافته مواجه میشوند.
بسیاری از مخاطبان اکنون با شک و تردید به تصاویر مینگرند و این سوال را مطرح میکنند که آیا حقیقت را میبینند یا فقط نسخهای ساختگی از آن را. این تغییر، پیامدهای قابلتوجهی برای رسانههای خبری دارد، زیرا اعتماد بین سازمانهای رسانهای و مخاطبانشان بهطور مداوم بهدلیل گسترش تصاویر جعلی و گمراهکننده کاهش یافته است.
برای خوانندگان، وجودِ دادههایی برای تایید اصالت محتوا میتواند تفاوت زیادی در تمایل آنها به اعتماد به یک تصویر و داستانی که نمایان میکند، ایجاد کند. شیوههای تایید صحت محتوا مانند ارائه اَبَرداده، تأیید زنجیره نگهداری و استفاده از تحلیلهای جنایی به خوانندگان اطمینان میدهد که تصاویری که مشاهده میکنند، دقیق و واقعی هستند.
با به اشتراکگذاشتن برخی از جزئیات تأیید عمومی، رسانههای خبری میتوانند رابطهای شفافتر با مخاطبان خود بسازند و به شک و تردیدهای احتمالی قبل از بروز آنها پاسخ دهند.
در یک فضای سیاسی پرتنش، تصاویر از مناطق درگیری معمولاً تحت بررسی دقیق و حتی اتهامات جعل قرار میگیرند. با گنجاندن دادههای تأیید صحت و اصالت در این تصاویر، مانند زمانسنجی، دادههای مکانی و تأیید منبع، رسانههای خبری میتوانند بهطور پیشگیرانه به ادعاهای فریبکاری پاسخ دهند.
این شفافیت میتواند نگرانیهای مخاطبانی را که ممکن است در غیر این صورت بدترین فرضیات را داشته باشند، کاهش دهد و در نتیجه مخاطبی آگاهتر را تربیت کند.
اگر اصالت تصویر قابل اثبات نباشد، چه؟
من به عنوان یک کارشناس در زمینه ویدئو، عکس و صدا در دادگاه صلاحیت دارم و شهادت دادهام. اغلب کار من شامل بررسی رسانهها برای تعیین این است که آیا آنها اصیل یا جعلی هستند یا تحت دستکاری و تغییر قرار گرفتهاند یا نه.
گاهی اوقات نمیتوانم بهطور قطعی یک طرف یا طرف دیگر را مقصر بدانم، اما میتوانم دلایل آن را توضیح دهم و نظر کارشناسی خود را درباره اینکه آیا معتقدم عکس واقعی است یا جعلی، ارائه دهم.
حتی اگر اصالت بهطور قطعی قابل اثبات نباشد، ارائه شواهد در هر دو سمت موضوع، خواننده را در فرآیند تصمیمگیری درگیر میکند، مثل اینکه یک وکیل شواهد را ارائه میدهد، اما تصمیم نهایی به هیئت منصفه واگذار میشود.
اگر یک سازمان رسانهای بر این باور باشد که یک داستان یا تصویر میتواند تحریکآمیز باشد، بهتر است برای پیشگیری از انتقادات به اصالت تصویر، یک تحلیل دقیق انجام دهد و نظر کارشناس را همراه با تصویر ارائه کند.
چگونگی تعیین استانداردها در احراز اصالت تصاویر رسانهای
شاید زمان آن رسیده باشد که سازمانهای رسانهای، به جای واکنش و دفاع در برابر سیل اتهامات درباره تقلب، به سمت اقدام پیشگیرانه در زمینه احراز هویت و اصالت تصاویر بروند.
برای اطمینان از اعتبار، تصاویر حساس بهویژه آنهایی که دارای پیامدهای سیاسی یا انسانی هستند، میتوانند با استانداردهایی همراه شوند که سطح اعتماد به آنها را افزایش دهد.
به عنوان مثال، زمانی که رسانهها تصاویری از مناطق درگیر جنگ را ارائه میدهند، میتوانند بهترین رَویه را اتخاذ کنند و اَبَرداده، زنجیره نگهداری و نتایج تحلیل دیجیتال را در کنار محتوای بصری منتشر کنند. این کار نهتنها شفافیت را افزایش میدهد بلکه به عموم مردم کمک میکند تا بر اساس اطلاعات قابل تأیید، تصمیمات بهتری بگیرند.
سایر حوزهها استانداردهای مشابهی را میطلبند. به عنوان مثال، در تحقیقات علمی، دادهها باید به دقت قبل از انتشار، مستند و تأیید شوند.
با داشتن استانداردهای مشابه برای تصاویر، بهویژه آنهایی که تأثیر عمومی بالایی دارند، میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که رسانههای دیجیتال هم شفاف و هم قابل اعتماد هستند. در مورد محتوای سیاسی حساس این تغییر میتواند نحوه مصرف و تفسیر رسانهها توسط عموم مردم را متحول کند.
مزایا دو طرفه است
استانداردهای احراز هویت تصویر به نفع هر دو گروه است؛ یعنی هم سازمانهای خبری و هم مخاطبانشان. برای رسانههای خبری، این استانداردها از شهرتشان محافظت کرده و احتمال انتشار ناخواسته محتوای گمراهکننده یا جعلی را کاهش میدهند.
با تعهد به راستیآزمایی دقیق، رسانههای خبری میتوانند اطمینان حاصل کنند که گزارشهایشان، هم دقیق و هم تأثیرگذار است. با به اشتراکگذاری این اطلاعات، آنها محیطی را ایجاد میکنند که در آن حقیقت ارزشمند است و گفتوگوی عمومی بر اساس واقعیت آگاهانه است.
برای خوانندگان هم تأیید هویت و اصالت، شفافیت و اطمینان را فراهم میکند. زمانی که رسانههای خبری تصاویر تأییدشده را منتشر میکنند، از خوانندگان دعوت میکنند که نهتنها به تصاویر بلکه به داستانها و اطلاعات همراه آنها نیز اعتماد کنند.
این عمل به مقابله با تمایل فزاینده به تفکر منفی کمک میکند و به مخاطبان این امکان را میدهد که درباره رسانههایی که دنبال میکنند، احساس اطمینان بیشتری داشته باشند. با کاهش حس شک و تردید، رسانههای خبری میتوانند یک فضای رسانهایِ سالمتر و شفافتر را بسازند که در آن خوانندگان کمتر در معرض اطلاعات نادرست قرار میگیرند.
اعتماد پس از تایید
پیش از این، مردم تا زمانی که دلیلی برای بیاعتمادی نداشتند، به دیگران اعتماد میکردند، اما امروز اینگونه نیست. بسیاری از افراد در چارچوب بیاعتمادی و بدبینی عمل میکنند و این امر چندان هم بیدلیل نیست. در حالی که شک دارم که ما به زمان اعتماد کورکورانه به رسانهها باز خواهیم گشت یا باید بازگردیم، اما معتقدم که میتوانیم به نوعی به «اعتماد، اما با تأیید» برگردیم.
اکنون باید ابتدا تأیید انجام شود تا بذرهای اعتماد بتوانند ریشه بگیرند.
این از نظر تجاری هم منطقی است
با پیشرفت مداوم فناوری، مرزهای بین تصاویر واقعی و ساختگی محو و این موضوع باعث میشود که خوانندگان در مورد آنچه میتوانند به آن اعتماد کنند، دچار تردید شوند.
با پایبندی به استانداردهای تأیید و پذیرش شفافیت، رسانهها میتوانند به ایجاد یک فضای رسانهای که معتبر باشد، کمک کنند. به این ترتیب، آنها نه تنها اخبار معناداری را به اشتراک میگذارند بلکه به جهانی آگاهتر و کمتر بدبینانه نیز کمک میکنند.
علاوه بر این، اتخاذ شیوههای قویِ احراز اصالت، فرصتی را برای تقویت اعتبار، حفاظت از شهرت و تمایز به عنوان منابع اطلاعاتی قابل اعتماد فراهم میآورد.
برای مخاطبان، این شیوهها پایهای از اعتماد را فراهم میکنند که به آنها اجازه میدهد به تصاویری که میبینند و داستانهایی که میخوانند، ایمان داشته باشند. ارائه شواهد بهطور پیشگیرانه که میتوانیم به آنچه میبینیم اعتماد کنیم، برای خوانندگان مفید است و به اعتبار سازمانهای رسانهای کمک میکند. در دنیای کسبوکار، اعتماد معمولاً برای سودآوری نیز مفید است.
«لارس دانیل» خبرنگار نشریه «فوریس» در پایان نوشت: من این مقاله را نه برای زیر سوال بردن یکپارچگی رسانههای خبری، بلکه برای برجستهکردن یک جنبه مهم از چشمانداز رسانههای دیجیتال امروزی نوشتم. همه ما باید بدانیم که تصاویر دیگر به تنهایی برای اثبات صحت یک موضوع کافی نیستند.